- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
26 - 09 - 1432 هـ
26 - 08 - 2011 مـ
۴ -شهریور- ۱۳۹۰ ه.ش.
07:21 صباحاً
ــــــــــــــــــــــ
پاسخ امام به ضیاء : بیان «وسیله» و بیان معنی رقابت برای حب الهی..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمدٍ رسولِ الله وآله الأطهار وجميع أنصار الله من عبيده في الملكوت إلى يوم الدين وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
ای ضیاء که امام هدی را به چالش میکشی؛ همانا من امام مهدی هستم و خداوند مرا برانگیخته تا با بیان حق قرآن مجید؛ شما را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت کنم و به کسانی که از وعده-خداوند- هراسانند؛ با قران تذکر دهیم . ما به کسانی که از دعوت به عبادت خداوند یکتا و رقابت در راه حب و قرب او -برای مقربترین مخلوق نزد پروردگار- روگردانند؛ هشدار میدهیم عذاب شدید خداوند در انتظارشان است. در آیات محکم کتاب این ناموس و قاعده هدایت برای کسانی است که به راه خداوند عزیز و حمید هدایت شدهاند؛ چه انبیا و چه پیروان آنها. خداوند در آیات محکم کتابش در مورد طریقهی هدایت آنها فتوا داده و میفرماید:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:۵۷].
محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به شما نفرمودند که ایشان محبوبترین و مقربترین بنده درگاه پروردگار هستند؛ هم چنین ایشان به شما نفرمودند که رقابت برای حب و قرب الهی در حد شما نیست؛ بلکه آن چه که خداوند فرمان داده بود را به شما ابلاغ کردند:
{قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
پیروی از محمد رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم چیست؟ و جواب: این که همان طور که محمدٍ رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم خدا را به یگانگی میپرستید؛ ما نیز خداوند یگانه را عبادت کرده و در راه حب وقرب الهی با محمد رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم رقابت کنیم. تنها کسانی به دعوت محمد رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم پاسخ میدهند که خدا را دوست داشته و بزرگترین محبت در قلبشان؛ محبت به خداوند یکتا و بیشریک باشد و این بیان حق فرموده خداوند تعالی است:
{قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
یعنی اگر خدا را دوست دارید؛ و در محبتتان نسبت به پروردگار صادقید؛از من پیروی کرده و در راه حب و قرب الهی رقابت کنید چون هر ادعایی برهان لازم دارد؛ پس به دعوت من برای عبادت خداوند یکتا و بیشریک پاسخ داده و در راه حب و قرب الهی رقابت کنید: {إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ}.
ولی جناب ضیاء، شما آیه را طوری دگرگون کردهاید که انگار خداوند فرموده است: اگر محمد رسول الله را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست داشته باشد! انگار که رقابت در راه حب وقرب محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم است! چون شما محمد رسول الله را خط قرمز بین خداو بندگانش دانسته و معتقدید هیچ بندهای حق ندارد در آرزوی رقابت با محمد رسول الله برای رسیدن به مقربترین مقام در نزد خداوند صاحب عرش باشد و رقابت شما برای رسیدن به بالاترین درجه محبت به محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم شده است ؛ چون او را خط قرمزی قرار دادهاید که هیچ کس برای رسیدن به پروردگار؛ حق عبور از آن را ندارد؛ ولی رقابت برای رسیدن به حب وقرب رسول الله را بر خود حلال کردهاید...
شاید ضیاء بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:" این طور نیست. ما خداوند یکتا و بیشریک را عبادت میکنیم و محبت ما به محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ؛ برای نزدیک شدن بیشتر به پروردگار است امام مهدی ناصرمحمد در جواب میگوید: این نزدیک شدن به حب و قرب خدا تا کجاست ؟ جناب ضیاء معلوم است جوابت چیست؛ خواهی گفت:" تا نزدیکترین درجه قبل از نبی؛ چون در حد ما نیست که آروز داشته باشیم بیش از نبی خدا به او نزدیک شویم". امام مهدی در جوابت میگوید: جناب ضیاء تو به خداوند شرک آوردهای! به خدا قسم که انبیا و پیروانشان و کسانی که در امر هدایت به ایشان اقتدا میکنند، حق ندارند در راه حب وقرب خدا کسی را از دیگری برتر دانسته و افضل بدانند؛ بلکه میبینید همگی برای رسیدن به حب وقرب بیشتر به خداوند با هم رقابت میکنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:۵۷].
جناب ضیاء ببین خداوند در باره روشی که آنها را به سوی پروردگارشان هدایت میکند چه فرموده است:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم،
لذا هر بندهای خدار ا آن گونه که شایسته اوست عبادت میکند و کسی را با خدا شریک نمیگیرد و آرزو دارد تا خودش محبوبتربن و مقربترین بنده درگاه خدا باشد. ای ضیاء اگر خدار ا دوست دارید؛ به دعوت حق پروردگارت پاسخ داده و با تمام بندگان او برای حب و قرب بیشتر الهی رقابت کنید: {إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ}.
به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم که انصار امام مهدی به این دلیل به دعوت برای رقابت در راه حب و قرب خداوند پاسخ دادهاند که پروردگارشان را دوست دارند ولی کسانی که حب به خداوند بزرگترین محبت قلبیشان نیست ؛میبینید خود را با چیزهایی که کمتر از خدا هستند مشغول میکنند... سبحان الله العظیم! همانا که فرمان خداوند به شما این است که محمداً رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم را بیش از یکدیگر دوست داشته باشید؛ یعنی اگر فلانی را بیش از رسول الله دوست داشته باشید؛ این نشانه ضعف ایمان به خدا ورسولش است. تصدیق حدیثی از محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم:
[والذي نفسي بيده لايؤمن أحدكم حتى أكون أحبّ إليه من نفسه وماله وولده والناس أجمعين]. ((البخاري)).
[ قسم به کسی که جانم به دست اوست؛ هیچ کدام ایمان نمیآورید مگر این که من را ازخودش و مال و فرزند و تمام مردم بیشتر دوست داشته باشد]
اما خدا و رسولش فرمان ندادهاند که محمد رسول الله را بیشتر از خداوند دوست داشته باشید؛ که اگرکسی چنین کند، قلبتان در محبت به خدا برای او شریک قایل شده و به خدا شرک آوردهاید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّـهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّـهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّـهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّـهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّـهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ﴿١٦٥﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
میبینم که ضیاء اعلان کرده که از محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم دفاع میکند؛ سبحان الله مگر ناصر محمد یمانی به شما فتواداده تا او را بیش از محمد رسول الله دوست داشته باشید او به شما فرمان نداده که یکدیگر را بیش از نبی علیه الصلاة و السلام دوست داشته باشید..انصار من و کسانی که خداوند آنان را از امر من باخبر کرده است شاهدند که امام مهدی ناصر محمد از مؤمنان دعوت میکند که خدا را بیش از هر چیز دوست داشته باشند؛ همان طور که محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم از آنها دعوت میکرد تا خدا را به یگانکی عبادت کرده و در راه حب و قرب الهی رقابت کنند و اگر ادعا میکنند خدا را بیش از هرچیز دوست دارند؛ برای این دعوی خود برهان بیاورند و در راه حب و قرب الهی-همانند انبیا و رسولان خدا و پیروان و کسانی که به آنها اقتدا میکردند- رقابت کنند:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم.
و عقل و منطق می گوید تنها کسانی به این دعوت پاسخ میدهند که:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم.
و اگردر قلبت نسبت به محبوبت غیرت وجود داشته باشد؛ میخواهی خودت بیش از همه به پروردگارت نزدیک بوده و محبوب او باشی. برای همین میبینید کسانی که خدا را دوست دارند {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم .ولی جناب ضیاء تو از آنان نیستی.
قسم به خداوند که امام مهدی به شما میگوید که اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کرده و در راه حب و قرب خدا رقابت کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را بیامرزد.این دعوت تمام انبیا و رسولان خداوند است که به سوی جن و انس فرستاده شدهاند که اگربندهای خدا را دوست دارد، به دعوت آنها برای رقابت در راه حب و قرب الهی پاسخ دهد تا روشن شود در نزد پروردگار:{أَيُّهُمْ أَقْرَبُ}
پس ازهمین موضوع گفتگو را با مهمان گرامی ضیاء شروع میکنیم به شرط آن که در اختلافات میان ما؛ خدا حکم کند. شرط این است که یا تو حکم خدا را که درست در همین مورد باشد از آیات محکم کتابش برای من بیاوری و یا من حکم خدا را برایت بیاورم. شرط این است که حکم خدا را از آیات محکم و بینه کتاب استنباط کنیم؛ آیاتی که ام الکتاب و اساس این دین هستند. شما تصور میکنید مقصود از اقتدا کردن؛ مبالغه درباره انبیا ورسولان است؛ اما مهدی منتظر به حق فتوا میدهد که اقتدا به انبیا یعنی؛ از راه هدایتگرآنها تبعیت کردن و در همان مسیر گام برداشتن و به سوی پروردگار و حب و قرب بیشتر او شتافتن. تصدیق فتوای خداوند درمورد راه هدایت آنها به سوی پروردگارشان:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم
ولی جناب ضیاء شما"وسیله" را بر خود حرام کردهاید و آن را منحصر به انبیا و رسولان خدا کردهاید و تمام کسانی که ایمان خود را آلوده به شرک به خدا و شریک گرفتن انبیا و رسولان با خداوند کرده باشند، هم مقام "وسیله" را بر خود حرام کرده و نمیخواهند به بالاترین مقام قرب الهی برسند و آن را برای انبیا میخواهند و به این ترتیب به خداوند شرک آوردهاند.
جناب ضیاء همانا که محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فتوا نداده است این درجه عالی و رفیع بهشت که مورد رقابت انبیا ورسولان و پیروان آنهاست، تنها منحصربه انبیاء است. محمد رسول الله فتوا نداده است که این مقام تنها به یکی از انبیا خدا تعلق داشته و دیگران حقی آن ندارند. بلکه فتوای او در برگیرنده تمام بندگان خداست و میگوید تنها به یکی از بندگان خدا تعلق خواهد داشت. همان طور که در سنت حق بیان از ایشان که صلوات و سلام بر او باد نقل شده است:
[أَخْبَرَنَا الطَّبَرَانِيُّ ، حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مَلُولٍ ، حَدَّثَنَا الْمُقْرِئُ ، حَدَّثَنَا حَيْوَةُ بْنُ شُرَيْحٍ ، حَدَّثَنِي كَعْبُ بْنُ عَلْقَمَةَ ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُبَيْرِ بْنِ نُفَيْرٍ ، قَالَ : سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَمْرٍو ، يَقُولُ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : " سَلُوا اللَّهَ الْوَسِيلَةَ ، فَإِنَّهَا مَنْزِلٌ فِي الْجَنَّةِ ، لا تَنْبَغِي إِلا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ ،وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ]
[ طبرانی از هارون بن ملول و او از مقری و او از حیوة بن شریح و او از کعب بن علقمه و او از عبدالرحمن بن جبیبن نفیر نقل کردهاند: شنیدم عبدالله بن عمرو می گوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: از خدا وسیله را طلب کنید؛ وسیله منزلی از منازل بهشت است که تنها شایسته یکی از بندگان خداست وامید دارم من آن بنده باشم] صدق عليه الصلاة والسلام. (
ابتدای این روایت از دستکاری و تحریف مصون مانده؛ اما به آخر آن چیزی اضافه شده که ما با رنگ قرمز مشخص میکنیم. در برخی از کتب شما این روایت چنین آمده است:
[أَخْبَرَنَا الطَّبَرَانِيُّ ، حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مَلُولٍ ، حَدَّثَنَا الْمُقْرِئُ ، حَدَّثَنَا حَيْوَةُ بْنُ شُرَيْحٍ ، حَدَّثَنِي كَعْبُ بْنُ عَلْقَمَةَ ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُبَيْرِ بْنِ نُفَيْرٍ ، قَالَ : سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَمْرٍو ، يَقُولُ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : "سَلُوا اللَّهَ الْوَسِيلَةَ ، فَإِنَّهَا مَنْزِلٌ فِي الْجَنَّةِ ، لا تَنْبَغِي إِلا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ ، وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ، وَمَنْ سَأَلَ لِي الْوَسِيلَةَ حَلَّتْ عَلَيْهِ الشَّفَاعَةُ"]، رَوَاهُ الإِمَام أَحْمَد ، عَنِ الْمُقْرِئ .
خداوند از آن چه با او شریک میگیرید پاک و منزه است!چگونه ممکن است محمد رسول الله به شما فرمان دهد که از خدا بخواهید که مقام وسیله تنها برای او باشد چون تنها یک بنده به آن مقام میرسد؟ سبحان الله! پس دیگر بندگان چه کسی هستند؟ شما هم بنده خداوند هستید؛ پس چگونه ممکن است ایشان این را به خود منحصر و شما را محروم کنند؟ مگر ایشان به شما فتوا نداده که این مقام تنها به یکی از بندگان خدا میرسد و هم چنین مگر نفرموده که نمیداند این بنده ناشناس خدا کیست؟ دلیل این که میفرماید:[ تنها شایسته یکی از بندگان خداست و امیدوارم من آن بنده باشم] همین است.ولی شما از شدت عشقتان ؛ درباره نبی مبالغه کرده و از خودتان گفتهاید که این مقام تنها برای محمد رسول الله است نه شما و راه ادامه رقابت برای رسیدن به بالاترین مقام حب و قرب الهی را مسدود کردهاید! ای جماعت مشرکین چه قدر این افتاری شما نزد خداوند بزرگ است! آیا نمیدانید چرا خداوند به هیچ یک از انبیا و رسولانش نگفته که کدام بنده به این مقام میرسد؟ تا راه رقابت برای تمام بندگان خدا باز و این رقابت استمرار داشته باشد تا روشن شود کدام بنده بیش از همه مقرب درگاه پروردگاراست؟ برای همین تک تک بندگان خدا امید دارند که خودشان آن بنده مقرب پروردگارباشند چون میدانند مشخص نیست آن بنده چه کسی است و نتیجه اعلان نشده است. برای همین خداوند تعالی میفرماید: {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم،یعنی کدام یک این بندهی ناشناسی هستند که بیش از همه مقرب و محبوب پروردگاراست....
خلاصه این که دراین بیان؛ به شما همان فرمانی را میدهم که خدا به رسولش داده است:
{قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم [آل عمران:۳۱].
بعنی اگر خدا را دوست دارید؛ از من پیروی کنید و خدا را بدون شریک و به یگانگی عبادت نمایید و برای حب و قرب الهی رقابت کنید تا روشن شود کدام یک از ما محبوبتر و مقربتریم و درمورد هیچ بندهای مبالغه و تعظیم نکنید. خداوند از میان بندگانش فرزندی برنگزیده؛ تا او برای بالاترین مقام حب و قرب پدرش به دیگران ارجحیت داشته باشد. بلکه همه ما بنده خدا هستیم فرقی ندارد از انبیا و رسولان باشیم و یا پیروانشان و حق ما در ذات خدا یکسان است او پروردگار است و ما همه بندگان او. صالحانی که تابع رسولان و انبیا هستند، مانند انبیا و رسولان در ذات خدا حق دارند و در ذات خدا تفاوتی بین بندگان پروردگار نیست و همه بنده خدا بوده و او را عبادت میکنیم. این پروردگار حق شماست و بعد از حق جز گمراهی نمیماند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ} صدق الله العظيم [يونس:۳۲]
اما جناب ضیاء! گویا در برابر این دعوت ایستادهای؛ که مردم را به عبادت خداوند بیشریک و رقابت درراه حب وقرب الهی فرا میخواند. ضیاء با این حجت که ازپیامبر دفاع میکند؛ دربرابر این دعوت ایستاده است. امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: مگر امام مهدی در برابر جدش محمد رسول الله اعلان جنگ کرده است؟ خداوند او را برای نصرت و یاری رساندن به محمد رسول الله برانگیخته و او به مسیر هدایت نبی اقتدا کرده و با همان بصیرتی با مردم محاجه میکند که محمدرسول الله با مردم محاجه میکردند و هرکس که محمد رسول الله مقتدایش باشد و از او پیروی کند با همین بصیرت پروردگار حجت میآورد.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿١٠٨﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
و اما درمورد رؤیایت؛ رؤیای تو مختص خود توست و اگر تصدیق کنی برای خودت است و اگر تکذیب کنی هم با خودت است. همانا که رؤیا به صاحب ان اختصاص دارد و مختص او میماند تا اینکه خداوند با برهان حق آن را در عالم واقعیات تصدیق و محقق سازد. در این صورت رؤیا برای دیگران هم حجت خواهد بود. مثل رؤیای امام مهدی که جدش محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به او فتوا داد:
[كان مني حرثك وعليٌّ بذرك، أهدى الرايات رايتك وأعظم الغايات غايتك، وما جادلك أحد من القرآن إلا غلبته].
[ حرث تو(رحم) از نسل من و بذر (نطفه) تو از علی است و پرچم تو هدایت گر ترین پرچمها و هدف تو بزرگترین هدف هاست و کسی نیست که از قرآن به جدل با تو برخیزد و بر او غالب نشوی]
و در رؤیایی دیگر:
[وإنّك أنت المهديّ المنتظر يؤتيك الله علم الكتاب، وما جادلك عالمٌ من القرآن إلا غلبته].
[ تو مهدی منتظری که خداوند علم کتاب را به تو عنایت فرموده و عالمی نیست که از قرآن به جدل با تو برخیزد و بر او غالب نشوی]
و در رؤیای دیگر:
[وإنّك أنت المهديّ المنتظر وما جادلك عالم من القرآن إلا غلبته].
[ تو مهدی منتظری و عالمی نیست که از قرآن به جدل با تو برخیزد و بر او غالب نشوی]
ولی هر کس به استناد به این رؤیا تصدیق کند که ناصر محمد یمانی امام مهدی است؛ اجازه بدهید که به او بگویم جاهل است؛ از کجا میداند؛ شاید او نیز مانند ضیاء از کسانی است که درمورد رؤیا دروغ میگوید. ولی خردمندان خواهند گفت: صبر میکنیم ببینیم راست میگویی یا دروغ چون اگر تو به حق مهدی منتظر باشی؛ خداوند این رؤیا را درعالم واقعیات ؛ محقق خواهد کرد و میبینیم که به حق کسی نیست که با قرآن با تو مجادله کند مگر این که با برهان علمی و روشن بر او غلبه کنی... چون حجت در برهان علمی است نه فقط رؤیایی که در خواب دیده شود.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..
أخوكم؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
الإمام ناصر محمد اليماني
26 - 09 - 1432 هـ
26 - 08 - 2011 مـ
۴ -شهریور- ۱۳۹۰ ه.ش.
07:21 صباحاً
ــــــــــــــــــــــ
پاسخ امام به ضیاء : بیان «وسیله» و بیان معنی رقابت برای حب الهی..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمدٍ رسولِ الله وآله الأطهار وجميع أنصار الله من عبيده في الملكوت إلى يوم الدين وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
ای ضیاء که امام هدی را به چالش میکشی؛ همانا من امام مهدی هستم و خداوند مرا برانگیخته تا با بیان حق قرآن مجید؛ شما را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت کنم و به کسانی که از وعده-خداوند- هراسانند؛ با قران تذکر دهیم . ما به کسانی که از دعوت به عبادت خداوند یکتا و رقابت در راه حب و قرب او -برای مقربترین مخلوق نزد پروردگار- روگردانند؛ هشدار میدهیم عذاب شدید خداوند در انتظارشان است. در آیات محکم کتاب این ناموس و قاعده هدایت برای کسانی است که به راه خداوند عزیز و حمید هدایت شدهاند؛ چه انبیا و چه پیروان آنها. خداوند در آیات محکم کتابش در مورد طریقهی هدایت آنها فتوا داده و میفرماید:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:۵۷].
محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به شما نفرمودند که ایشان محبوبترین و مقربترین بنده درگاه پروردگار هستند؛ هم چنین ایشان به شما نفرمودند که رقابت برای حب و قرب الهی در حد شما نیست؛ بلکه آن چه که خداوند فرمان داده بود را به شما ابلاغ کردند:
{قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
پیروی از محمد رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم چیست؟ و جواب: این که همان طور که محمدٍ رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم خدا را به یگانگی میپرستید؛ ما نیز خداوند یگانه را عبادت کرده و در راه حب وقرب الهی با محمد رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم رقابت کنیم. تنها کسانی به دعوت محمد رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم پاسخ میدهند که خدا را دوست داشته و بزرگترین محبت در قلبشان؛ محبت به خداوند یکتا و بیشریک باشد و این بیان حق فرموده خداوند تعالی است:
{قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
یعنی اگر خدا را دوست دارید؛ و در محبتتان نسبت به پروردگار صادقید؛از من پیروی کرده و در راه حب و قرب الهی رقابت کنید چون هر ادعایی برهان لازم دارد؛ پس به دعوت من برای عبادت خداوند یکتا و بیشریک پاسخ داده و در راه حب و قرب الهی رقابت کنید: {إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ}.
ولی جناب ضیاء، شما آیه را طوری دگرگون کردهاید که انگار خداوند فرموده است: اگر محمد رسول الله را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست داشته باشد! انگار که رقابت در راه حب وقرب محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم است! چون شما محمد رسول الله را خط قرمز بین خداو بندگانش دانسته و معتقدید هیچ بندهای حق ندارد در آرزوی رقابت با محمد رسول الله برای رسیدن به مقربترین مقام در نزد خداوند صاحب عرش باشد و رقابت شما برای رسیدن به بالاترین درجه محبت به محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم شده است ؛ چون او را خط قرمزی قرار دادهاید که هیچ کس برای رسیدن به پروردگار؛ حق عبور از آن را ندارد؛ ولی رقابت برای رسیدن به حب وقرب رسول الله را بر خود حلال کردهاید...
شاید ضیاء بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:" این طور نیست. ما خداوند یکتا و بیشریک را عبادت میکنیم و محبت ما به محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ؛ برای نزدیک شدن بیشتر به پروردگار است امام مهدی ناصرمحمد در جواب میگوید: این نزدیک شدن به حب و قرب خدا تا کجاست ؟ جناب ضیاء معلوم است جوابت چیست؛ خواهی گفت:" تا نزدیکترین درجه قبل از نبی؛ چون در حد ما نیست که آروز داشته باشیم بیش از نبی خدا به او نزدیک شویم". امام مهدی در جوابت میگوید: جناب ضیاء تو به خداوند شرک آوردهای! به خدا قسم که انبیا و پیروانشان و کسانی که در امر هدایت به ایشان اقتدا میکنند، حق ندارند در راه حب وقرب خدا کسی را از دیگری برتر دانسته و افضل بدانند؛ بلکه میبینید همگی برای رسیدن به حب وقرب بیشتر به خداوند با هم رقابت میکنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:۵۷].
جناب ضیاء ببین خداوند در باره روشی که آنها را به سوی پروردگارشان هدایت میکند چه فرموده است:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم،
لذا هر بندهای خدار ا آن گونه که شایسته اوست عبادت میکند و کسی را با خدا شریک نمیگیرد و آرزو دارد تا خودش محبوبتربن و مقربترین بنده درگاه خدا باشد. ای ضیاء اگر خدار ا دوست دارید؛ به دعوت حق پروردگارت پاسخ داده و با تمام بندگان او برای حب و قرب بیشتر الهی رقابت کنید: {إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ}.
به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم که انصار امام مهدی به این دلیل به دعوت برای رقابت در راه حب و قرب خداوند پاسخ دادهاند که پروردگارشان را دوست دارند ولی کسانی که حب به خداوند بزرگترین محبت قلبیشان نیست ؛میبینید خود را با چیزهایی که کمتر از خدا هستند مشغول میکنند... سبحان الله العظیم! همانا که فرمان خداوند به شما این است که محمداً رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم را بیش از یکدیگر دوست داشته باشید؛ یعنی اگر فلانی را بیش از رسول الله دوست داشته باشید؛ این نشانه ضعف ایمان به خدا ورسولش است. تصدیق حدیثی از محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم:
[والذي نفسي بيده لايؤمن أحدكم حتى أكون أحبّ إليه من نفسه وماله وولده والناس أجمعين]. ((البخاري)).
[ قسم به کسی که جانم به دست اوست؛ هیچ کدام ایمان نمیآورید مگر این که من را ازخودش و مال و فرزند و تمام مردم بیشتر دوست داشته باشد]
اما خدا و رسولش فرمان ندادهاند که محمد رسول الله را بیشتر از خداوند دوست داشته باشید؛ که اگرکسی چنین کند، قلبتان در محبت به خدا برای او شریک قایل شده و به خدا شرک آوردهاید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّـهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّـهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّـهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّـهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّـهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ﴿١٦٥﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
میبینم که ضیاء اعلان کرده که از محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم دفاع میکند؛ سبحان الله مگر ناصر محمد یمانی به شما فتواداده تا او را بیش از محمد رسول الله دوست داشته باشید او به شما فرمان نداده که یکدیگر را بیش از نبی علیه الصلاة و السلام دوست داشته باشید..انصار من و کسانی که خداوند آنان را از امر من باخبر کرده است شاهدند که امام مهدی ناصر محمد از مؤمنان دعوت میکند که خدا را بیش از هر چیز دوست داشته باشند؛ همان طور که محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم از آنها دعوت میکرد تا خدا را به یگانکی عبادت کرده و در راه حب و قرب الهی رقابت کنند و اگر ادعا میکنند خدا را بیش از هرچیز دوست دارند؛ برای این دعوی خود برهان بیاورند و در راه حب و قرب الهی-همانند انبیا و رسولان خدا و پیروان و کسانی که به آنها اقتدا میکردند- رقابت کنند:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم.
و عقل و منطق می گوید تنها کسانی به این دعوت پاسخ میدهند که:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم.
و اگردر قلبت نسبت به محبوبت غیرت وجود داشته باشد؛ میخواهی خودت بیش از همه به پروردگارت نزدیک بوده و محبوب او باشی. برای همین میبینید کسانی که خدا را دوست دارند {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم .ولی جناب ضیاء تو از آنان نیستی.
قسم به خداوند که امام مهدی به شما میگوید که اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کرده و در راه حب و قرب خدا رقابت کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را بیامرزد.این دعوت تمام انبیا و رسولان خداوند است که به سوی جن و انس فرستاده شدهاند که اگربندهای خدا را دوست دارد، به دعوت آنها برای رقابت در راه حب و قرب الهی پاسخ دهد تا روشن شود در نزد پروردگار:{أَيُّهُمْ أَقْرَبُ}
پس ازهمین موضوع گفتگو را با مهمان گرامی ضیاء شروع میکنیم به شرط آن که در اختلافات میان ما؛ خدا حکم کند. شرط این است که یا تو حکم خدا را که درست در همین مورد باشد از آیات محکم کتابش برای من بیاوری و یا من حکم خدا را برایت بیاورم. شرط این است که حکم خدا را از آیات محکم و بینه کتاب استنباط کنیم؛ آیاتی که ام الکتاب و اساس این دین هستند. شما تصور میکنید مقصود از اقتدا کردن؛ مبالغه درباره انبیا ورسولان است؛ اما مهدی منتظر به حق فتوا میدهد که اقتدا به انبیا یعنی؛ از راه هدایتگرآنها تبعیت کردن و در همان مسیر گام برداشتن و به سوی پروردگار و حب و قرب بیشتر او شتافتن. تصدیق فتوای خداوند درمورد راه هدایت آنها به سوی پروردگارشان:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم
ولی جناب ضیاء شما"وسیله" را بر خود حرام کردهاید و آن را منحصر به انبیا و رسولان خدا کردهاید و تمام کسانی که ایمان خود را آلوده به شرک به خدا و شریک گرفتن انبیا و رسولان با خداوند کرده باشند، هم مقام "وسیله" را بر خود حرام کرده و نمیخواهند به بالاترین مقام قرب الهی برسند و آن را برای انبیا میخواهند و به این ترتیب به خداوند شرک آوردهاند.
جناب ضیاء همانا که محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فتوا نداده است این درجه عالی و رفیع بهشت که مورد رقابت انبیا ورسولان و پیروان آنهاست، تنها منحصربه انبیاء است. محمد رسول الله فتوا نداده است که این مقام تنها به یکی از انبیا خدا تعلق داشته و دیگران حقی آن ندارند. بلکه فتوای او در برگیرنده تمام بندگان خداست و میگوید تنها به یکی از بندگان خدا تعلق خواهد داشت. همان طور که در سنت حق بیان از ایشان که صلوات و سلام بر او باد نقل شده است:
[أَخْبَرَنَا الطَّبَرَانِيُّ ، حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مَلُولٍ ، حَدَّثَنَا الْمُقْرِئُ ، حَدَّثَنَا حَيْوَةُ بْنُ شُرَيْحٍ ، حَدَّثَنِي كَعْبُ بْنُ عَلْقَمَةَ ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُبَيْرِ بْنِ نُفَيْرٍ ، قَالَ : سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَمْرٍو ، يَقُولُ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : " سَلُوا اللَّهَ الْوَسِيلَةَ ، فَإِنَّهَا مَنْزِلٌ فِي الْجَنَّةِ ، لا تَنْبَغِي إِلا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ ،وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ]
[ طبرانی از هارون بن ملول و او از مقری و او از حیوة بن شریح و او از کعب بن علقمه و او از عبدالرحمن بن جبیبن نفیر نقل کردهاند: شنیدم عبدالله بن عمرو می گوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: از خدا وسیله را طلب کنید؛ وسیله منزلی از منازل بهشت است که تنها شایسته یکی از بندگان خداست وامید دارم من آن بنده باشم] صدق عليه الصلاة والسلام. (
ابتدای این روایت از دستکاری و تحریف مصون مانده؛ اما به آخر آن چیزی اضافه شده که ما با رنگ قرمز مشخص میکنیم. در برخی از کتب شما این روایت چنین آمده است:
[أَخْبَرَنَا الطَّبَرَانِيُّ ، حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مَلُولٍ ، حَدَّثَنَا الْمُقْرِئُ ، حَدَّثَنَا حَيْوَةُ بْنُ شُرَيْحٍ ، حَدَّثَنِي كَعْبُ بْنُ عَلْقَمَةَ ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُبَيْرِ بْنِ نُفَيْرٍ ، قَالَ : سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَمْرٍو ، يَقُولُ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : "سَلُوا اللَّهَ الْوَسِيلَةَ ، فَإِنَّهَا مَنْزِلٌ فِي الْجَنَّةِ ، لا تَنْبَغِي إِلا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ ، وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ، وَمَنْ سَأَلَ لِي الْوَسِيلَةَ حَلَّتْ عَلَيْهِ الشَّفَاعَةُ"]، رَوَاهُ الإِمَام أَحْمَد ، عَنِ الْمُقْرِئ .
خداوند از آن چه با او شریک میگیرید پاک و منزه است!چگونه ممکن است محمد رسول الله به شما فرمان دهد که از خدا بخواهید که مقام وسیله تنها برای او باشد چون تنها یک بنده به آن مقام میرسد؟ سبحان الله! پس دیگر بندگان چه کسی هستند؟ شما هم بنده خداوند هستید؛ پس چگونه ممکن است ایشان این را به خود منحصر و شما را محروم کنند؟ مگر ایشان به شما فتوا نداده که این مقام تنها به یکی از بندگان خدا میرسد و هم چنین مگر نفرموده که نمیداند این بنده ناشناس خدا کیست؟ دلیل این که میفرماید:[ تنها شایسته یکی از بندگان خداست و امیدوارم من آن بنده باشم] همین است.ولی شما از شدت عشقتان ؛ درباره نبی مبالغه کرده و از خودتان گفتهاید که این مقام تنها برای محمد رسول الله است نه شما و راه ادامه رقابت برای رسیدن به بالاترین مقام حب و قرب الهی را مسدود کردهاید! ای جماعت مشرکین چه قدر این افتاری شما نزد خداوند بزرگ است! آیا نمیدانید چرا خداوند به هیچ یک از انبیا و رسولانش نگفته که کدام بنده به این مقام میرسد؟ تا راه رقابت برای تمام بندگان خدا باز و این رقابت استمرار داشته باشد تا روشن شود کدام بنده بیش از همه مقرب درگاه پروردگاراست؟ برای همین تک تک بندگان خدا امید دارند که خودشان آن بنده مقرب پروردگارباشند چون میدانند مشخص نیست آن بنده چه کسی است و نتیجه اعلان نشده است. برای همین خداوند تعالی میفرماید: {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم،یعنی کدام یک این بندهی ناشناسی هستند که بیش از همه مقرب و محبوب پروردگاراست....
خلاصه این که دراین بیان؛ به شما همان فرمانی را میدهم که خدا به رسولش داده است:
{قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم [آل عمران:۳۱].
بعنی اگر خدا را دوست دارید؛ از من پیروی کنید و خدا را بدون شریک و به یگانگی عبادت نمایید و برای حب و قرب الهی رقابت کنید تا روشن شود کدام یک از ما محبوبتر و مقربتریم و درمورد هیچ بندهای مبالغه و تعظیم نکنید. خداوند از میان بندگانش فرزندی برنگزیده؛ تا او برای بالاترین مقام حب و قرب پدرش به دیگران ارجحیت داشته باشد. بلکه همه ما بنده خدا هستیم فرقی ندارد از انبیا و رسولان باشیم و یا پیروانشان و حق ما در ذات خدا یکسان است او پروردگار است و ما همه بندگان او. صالحانی که تابع رسولان و انبیا هستند، مانند انبیا و رسولان در ذات خدا حق دارند و در ذات خدا تفاوتی بین بندگان پروردگار نیست و همه بنده خدا بوده و او را عبادت میکنیم. این پروردگار حق شماست و بعد از حق جز گمراهی نمیماند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ} صدق الله العظيم [يونس:۳۲]
اما جناب ضیاء! گویا در برابر این دعوت ایستادهای؛ که مردم را به عبادت خداوند بیشریک و رقابت درراه حب وقرب الهی فرا میخواند. ضیاء با این حجت که ازپیامبر دفاع میکند؛ دربرابر این دعوت ایستاده است. امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: مگر امام مهدی در برابر جدش محمد رسول الله اعلان جنگ کرده است؟ خداوند او را برای نصرت و یاری رساندن به محمد رسول الله برانگیخته و او به مسیر هدایت نبی اقتدا کرده و با همان بصیرتی با مردم محاجه میکند که محمدرسول الله با مردم محاجه میکردند و هرکس که محمد رسول الله مقتدایش باشد و از او پیروی کند با همین بصیرت پروردگار حجت میآورد.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿١٠٨﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
و اما درمورد رؤیایت؛ رؤیای تو مختص خود توست و اگر تصدیق کنی برای خودت است و اگر تکذیب کنی هم با خودت است. همانا که رؤیا به صاحب ان اختصاص دارد و مختص او میماند تا اینکه خداوند با برهان حق آن را در عالم واقعیات تصدیق و محقق سازد. در این صورت رؤیا برای دیگران هم حجت خواهد بود. مثل رؤیای امام مهدی که جدش محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به او فتوا داد:
[كان مني حرثك وعليٌّ بذرك، أهدى الرايات رايتك وأعظم الغايات غايتك، وما جادلك أحد من القرآن إلا غلبته].
[ حرث تو(رحم) از نسل من و بذر (نطفه) تو از علی است و پرچم تو هدایت گر ترین پرچمها و هدف تو بزرگترین هدف هاست و کسی نیست که از قرآن به جدل با تو برخیزد و بر او غالب نشوی]
و در رؤیایی دیگر:
[وإنّك أنت المهديّ المنتظر يؤتيك الله علم الكتاب، وما جادلك عالمٌ من القرآن إلا غلبته].
[ تو مهدی منتظری که خداوند علم کتاب را به تو عنایت فرموده و عالمی نیست که از قرآن به جدل با تو برخیزد و بر او غالب نشوی]
و در رؤیای دیگر:
[وإنّك أنت المهديّ المنتظر وما جادلك عالم من القرآن إلا غلبته].
[ تو مهدی منتظری و عالمی نیست که از قرآن به جدل با تو برخیزد و بر او غالب نشوی]
ولی هر کس به استناد به این رؤیا تصدیق کند که ناصر محمد یمانی امام مهدی است؛ اجازه بدهید که به او بگویم جاهل است؛ از کجا میداند؛ شاید او نیز مانند ضیاء از کسانی است که درمورد رؤیا دروغ میگوید. ولی خردمندان خواهند گفت: صبر میکنیم ببینیم راست میگویی یا دروغ چون اگر تو به حق مهدی منتظر باشی؛ خداوند این رؤیا را درعالم واقعیات ؛ محقق خواهد کرد و میبینیم که به حق کسی نیست که با قرآن با تو مجادله کند مگر این که با برهان علمی و روشن بر او غلبه کنی... چون حجت در برهان علمی است نه فقط رؤیایی که در خواب دیده شود.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..
أخوكم؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
اقتباس المشاركة 20771 من موضوع ردّ الإمام على ضياء في بيان "الوسيلة" وبيان معنى التنافس على حبّ الله ..
- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
26 - 09 - 1432 هـ
26 - 08 - 2011 مـ
07:21 صباحاً
[ لمتابعة رابط المشاركــــــــة الأصليّة للبيان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=20762
ــــــــــــــــــــــ
ردّ الإمام على ضياء في بيان "الوسيلة" وبيان معنى التنافس على حبّ الله ..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمدٍ رسولِ الله وآله الأطهار وجميع أنصار الله من عبيده في الملكوت إلى يوم الدين وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
ويا ضياء، يا من يتحدى إمام الهدى فإنّي الإمام المهديّ ابتعثني الله لأهديكم بالبيان الحقّ للقرآن المجيد إلى صراط العزيز الحميد ونذكِّر بالقرآن من يخاف وعيد، وننذرُكم بأسٍ من الله شديدٍ للمعرضين عن الدعوة إلى عبادة الله وحده وعن التنافس في حبّ الله وقربه أيُّهم أقرب إلى الربّ، فذلك هو ناموس الهدى في محكم الكتاب للذين اهتدوا إلى صراط العزيز الحميد من الأنبياء ومن اتَّبعهم، وأفتاكم الله في محكم كتابه عن طريقة هداهم في قول الله تعالى: {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:57].
ولم يقلْ لكم محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أنّه العبد الأحبّ والأقرب إلى الربّ ولم يفتكِم أنّه لا ينبغي لكم أن تنافسوه في حبّ الله وقربه؛ بل أمركم بما أمره الله به أن يقول لكم: {قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم [آل عمران:31].
فما هو الاتِّباع لمحمدٍ رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم؟ والجواب هو: أن نعبد الله وحده كما يعبده محمدٌ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم ونتنافس مع محمدٍ رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم في حبّ الله وقربه، ولن يستجب لدعوة محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم إلا من كان يحب الله فيجد أنَّ حبَه الأعظم في قلبه هو لربه الله وحده لا شريك له، وذلك هو البيان الحقّ لقول الله تعالى: {قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم [آل عمران:31].
أيْ إنْ كنتم تحبّون اللهَ فاتَّبِعوني لنتنافس في حبّ الله وقربه إن كنتم صادقين في محبتكم لله فلكل دعوى برهان، فاستجيبوا لدعوتي إلى عبادة الله وحده لا شريك له وتنافسوا في حبّ الله وقربه {إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ}.
ولكنّكم قلبتم الآية يا ضياء وكأنّ الله قال: إنْ كنتم تحبّون محمداً رسولَ الله فاتّبعوني يحبِبْكم الله! وكأنّ المنافسة هي في حبِّ محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم كونَكم جعلتم محمداً رسول الله هو خطاً أحمرَ بين الله وعبيده وتعتقدون أنّه لا يجوز لأيِّ عبدٍ أن يتمنّى منافسة محمدٍ رسول الله في أقرب درجةٍ إلى ذي العرش فأصبحت منافستكم في الحبّ هي إلى محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم كونكم جعلتموه خطاً أحمر لا ينبغي تجاوزه إلى الربّ، ولكنكم تُحِلُّون المنافسة إلى الرسول أيُّكم أحبّ وأقرب إليه.
ولربّما ضياء يودّ أن يقاطعني فيقول: "بل نعبد الله وحده لا شريك له وإنّما حبّ محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يقربنا زلفةً إلى الربّ"، ومن ثمّ يردُّ عليك الإمام المهديّ ناصر محمد وأقول: وإلى أين منتهى الزلفة في حبّ الله وقربه؟ ومعلوم جوابك يا ضياء سوف تقول: "إلى أقرب درجةٍ من النّبيّ كوننا لا يحقّ لنا أن نتمنى أن نكون أحبّ وأقرب إلى الله من نبيه"، ومن ثمّ يردُّ عليك الإمام المهديّ وأقول: فقد أشركت بالله يا ضياء! ألا والله لا ينبغي للأنبياء ومن تبعهم واقتدى بهديهم أن يفضلوا بعضهم بعضاً في حبّ الله وقربه، بل تجدون أنّهم يتنافسون إلى ربِّهم أيّهم أحبّ وأقرب إلى الربّ. تصديقا لقول الله تعالى: {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:57].
فانظر يا ضياء إلى فتوى الله عن طريقة هداهم إلى ربّهم {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم، إذاً فكلّ عبدٍ يعبد الله كما ينبغي أن يعبد وحده لا شريك له يتمنى أن يكون هو العبد الأحبّ والأقرب، فإن كنتم تحبّون الله يا ضياء فاستجبْ لدعوة الحقّ من ربِّك وتنافس مع العبيد في حبّ الله وقربه {إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ}.
ألا والله الذي لا إله غيره إنّ أنصار المهديّ ما استجابوا لدعوة التنافس في حبّ الله وقربه إلا لأنّهم يحبون الله، ولكن الذين لا يحبون الله بالحبّ الأعظم فتجدونهم يلتهون بحبّ ما دونه.. ويا سبحان الله العظيم! وإنّما أمركم الله أن تحبّوا محمداً رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أكثر من بعضكم بعضاً، بمعنى إذا كنت تحب فلاناً أكثر من رسول الله فذلك ضعفٌ في الإيمان بالله ورسوله. تصديقاً لحديث محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: [والذي نفسي بيده لايؤمن أحدكم حتى أكون أحبّ إليه من نفسه وماله وولده والناس أجمعين]. ((البخاري)).
ولكن الله ورسوله لم يأمراكم أن تحبّوا محمداً رسول الله أكثر من الله فإن فعلتم فقد جعلتم لله نداً في الحبّ في القلب فأشركتم بالله. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّـهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّـهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّـهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّـهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّـهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ﴿١٦٥﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
وإنّي أرى ضياء يعلن الدفاع عن محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ، ويا سبحان الله فهل أفتاكم ناصر محمد اليماني أن تحبونه أكثر من محمدٍ رسول الله ولم يأمركم أن تحبوا بعضكم بعضاً أكثر من النّبيّ عليه الصلاة والسلام؟ ولكن أنصاري وممن أظهرهم الله على أمري لمِن الشاهدين أنّ الإمام المهديّ ناصر محمد يدعو المؤمنين أن يكونوا أشدّ حباً لله كما كان يدعوهم محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم إلى عبادة الله وحده لا شريك له والتنافس في حبّ الله وقربه، ولو كانوا يدّعون محبة الله فلكل دعوى برهان فليتنافسوا في حبّ الله وقربه كما يفعل أنبياؤه ورسله ومن اتبعهم واقتدى بهديهم {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم. إذاً فبالعقل والمنطق لن يستجيب إلا الذين يحبّون الله و{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم. وإذا وُجد الحبّ في القلب وُجدت الغيرة على من تُحبّ فتريد أن تكون أنت الأحبّ والأقرب إلى الربّ، ولذلك تجد الذين يحبون الله {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم، ولكنك لست منهم يا ضياء.
ألا والله إنّ الإمام المهديّ ليقول لكم إنْ كنتم تحبّون الله فاتّبعوني للتنافس في حبّ الله وقربه يحببكم الله ويغفر لكم ذنوبكم. وهذه هي دعوة كافة أنبياء الله ورسله إلى الإنس والجنّ لمن كان يحب الله من العبيد فليستجِبْ لدعوتهم فيتنافس معهم في حبّ الله وقربه {أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} إلى الربّ. ولسوف نبدأ بهذه النقطة الحوار مع الضيف الكريم ضياء شرط أن نحتكم إلى الله ليحكم بيننا فيما اختلفنا وشرط أن تأتيني أو آتيك بحكم الله من محكم كتابه في قلب وذات موضوع الحوار، وشرط أن نستنبط حكم الله من آيات الكتاب المحكمات البيِّنات هُنّ أمّ الكتاب وأساس هذا الدين كونكم تعتقدون أنّ الاقتداء هي المبالغة للأنبياء والرسل، ولكنّ المهديّ المنتظر يُفتي بالحقّ أنّ الاقتداء بالأنبياء هو اتِّباع هديهم فنسلك ذات طريقتهم إلى ربِّهم أيُّهم أقرب إلى الربّ. تصديقاً لفتوى الله عن طريقة هداهم إلى ربهم: {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم، ولكنكم حرَّمتم الوسيلة يا ضياء على أنفسكم وجعلتموها حصرياً للأنبياء من دون الصالحين وكلّ الذين لا يؤمنون بالله إلا وهم مشركون به أنبيائه ورسله كذلك حرَّموا على أنفسهم الوسيلة إلى أقرب درجة إلى الربّ بل يسألونها لأنبيائهم من دونهم فأشركوا بالله.
ويا ضياء، إنَّ محمداً رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم لم يُفتِكم أنَّ الدرجة العالية الرفيعة التي يتنافس عليها أنبياءَ الله ورسله ومن اتَّبعهم لم يقل عنها محمدٌ رسولُ الله أنّها لا تنبغي إلا أن تكون لأحدٍ من أنبياء الله؛ بل جعل الفتوى شاملةً أنها لا تنبغي أنْ تكون إلا لعبدٍ من عبيد الله، كما ورد في سُنَّة البيان الحقّ عنه عليه الصلاة والسلام: [أَخْبَرَنَا الطَّبَرَانِيُّ ، حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مَلُولٍ ، حَدَّثَنَا الْمُقْرِئُ ، حَدَّثَنَا حَيْوَةُ بْنُ شُرَيْحٍ ، حَدَّثَنِي كَعْبُ بْنُ عَلْقَمَةَ ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُبَيْرِ بْنِ نُفَيْرٍ ، قَالَ : سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَمْرٍو ، يَقُولُ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : " سَلُوا اللَّهَ الْوَسِيلَةَ ، فَإِنَّهَا مَنْزِلٌ فِي الْجَنَّةِ ، لا تَنْبَغِي إِلا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ ،وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ] صدق عليه الصلاة والسلام.
وهذه الرواية قد خلت من الإدراج في أولها ولكن فيها إدراج في آخرها سنجعله باللون الأحمر ولسوف نقوم بتنزيلها كما هي في بعض كتبكم.
[أَخْبَرَنَا الطَّبَرَانِيُّ ، حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مَلُولٍ ، حَدَّثَنَا الْمُقْرِئُ ، حَدَّثَنَا حَيْوَةُ بْنُ شُرَيْحٍ ، حَدَّثَنِي كَعْبُ بْنُ عَلْقَمَةَ ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُبَيْرِ بْنِ نُفَيْرٍ ، قَالَ : سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَمْرٍو ، يَقُولُ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : "سَلُوا اللَّهَ الْوَسِيلَةَ ، فَإِنَّهَا مَنْزِلٌ فِي الْجَنَّةِ ، لا تَنْبَغِي إِلا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ ، وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ، وَمَنْ سَأَلَ لِي الْوَسِيلَةَ حَلَّتْ عَلَيْهِ الشَّفَاعَةُ"]، رَوَاهُ الإِمَام أَحْمَد ، عَنِ الْمُقْرِئ .
ويا سبحان الله عمَّا يشركون! فكيف لمحمدٍ عليه الصلاة والسلام ليأمركم أن تسألوا الله الوسيلة له من دونكم جميعاً لأنها لا تكون إلا لعبدٍ من عبيد الله؟ ويا سبحان الله! والآخرين عبيد من يا ترى؟ بل فكذلك أنتم من عبيد الله فكيف يحصرها لنفسه من دونكم؟ ألم يُفتِكم أنّها لا تكون إلا لعبدٍ وأفتاكم أنّه لا يعلم من هو ذلك العبد المجهول؟ والدليل قوله عليه الصلاة والسلام: [لا تَنْبَغِي إِلا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ، وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ]. ولكن من شغفكم للمبالغة في النّبيّ أفتيتُم من عند أنفسكم أنّها لمحمدٍ رسول الله حصرياً من دونكم، فقطعتم السبيل إلى استمرار التّنافس بين العبيد إلى الربّ المعبود أيُّهم أقرب! فما أعظم افترائِكم عند الله أيها المشركين! أفلا تعلمون أنّ الله لم يخبر كافة أنبيائِه ورسله من هو العبد المجهول صاحب تلك الدرجة وذلك لكي يستمر التنافس بين العبيد بشكل عام إلى الربّ المعبود أيُّهم ذلك العبد المجهول الأقرب إلى الرب؟ لذلك تجدون كل واحدٍ منهم يتمنّى أن يكون هو ذلك العبد الأقرب إلى الربّ كونهم ليعلمون أنّه عبدٌ مجهولٌ لم تعلن النتيجة عنه، ولذلك قال الله تعالى: {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم، أي أيُّهم ذلك العبد المجهول الأحبّ والأقرب إلى الربّ.
وخلاصة هذا البيان آمركم بأمر الله إلى نبيّه: {قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم [آل عمران:31].
أي إن كنتم تحبّون الله فاتّبعوني لعبادة الله وحده لا شريك له للتنافس في حبّ الله وقربه أيُّنا العبد الأحبّ والأقرب إلى الربّ من غير تعظيمٍ للعبيد، فلم يتخذ الله ولداً من عبيده حتى يكون هو الأولى بأبيه أنْ يكون الأحبّ والأقرب بل نحن عبيد الله جميعاً سواءً أنبياء الله ورسله ومن اتّبعهم، فلنا الحقّ سواءً في ذات الله فهو الربّ ونحن العبيد، ويحقُّ للصّالحين من التّابعين في ذات ربهم ما يحقّ لأنبيائِه ورسله، فلم يتميّزوا عليهم في ذات الله بشيءٍ فالكل عبيد الربّ ونحن له عابدون، ذلكم الله ربّكم الحقّ وما بعد الحقّ إلا الضلال. تصديقاً لقول الله تعالى: {فَذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ} صدق الله العظيم [يونس:32].
ولكنّك يا ضياء وكأنّك تقف ضدّ هذه الدعوة إلى عبادة الله وحده لا شريك له والتّنافس في حبه وقربه فيقف ضياء ضدّ الدعوة المباركة بحجّة أنّه يدافع عن النّبيّ ومن ثمّ يردُّ عليك الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: وهل أعلنَ الحرب الإمامُ المهديّ على جدِّه محمدٍ رسول الله أم ابتعثه الله ناصراً له فيقتدي بهديه ويحاج بذات البصيرة التي كان يحاج بها الناس محمد رسول الله ومن اتّبعه واقتدى بهديه يحاج بذات البصيرة الحقّ من ربه؟ تصديقاً لقول الله تعالى: {قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ} صدق الله العظيم [يوسف:108].
وأما بالنسبة لرؤياك فهي تخصّك فإن صدقت فلنفسك وإن كذبت فعلى نفسك تكذب، وإنما الرؤيا تخصّ صاحبها وتظلّ تخصّه حتى يصدقها الله بالبرهان بالحقّ على الواقع الحقيقي ومن ثم تصير حجّة على الآخرين. كمثل رؤيا الإمام المهديّ لجده محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أنه قال: [كان مني حرثك وعليٌّ بذرك، أهدى الرايات رايتك وأعظم الغايات غايتك، وما جادلك أحد من القرآن إلا غلبته].
وفي رؤيا أخرى: [وإنّك أنت المهديّ المنتظر يؤتيك الله علم الكتاب، وما جادلك عالمٌ من القرآن إلا غلبته].
وفي أخرى: [وإنّك أنت المهديّ المنتظر وما جادلك عالم من القرآن إلا غلبته].
ولكن من صدَّق أنّ الإمام المهديّ هو ناصر محمد اليماني لا شك ولا ريب استناداً على هذه الرؤيا فليسمح لي أنْ أقول له إنّه لمن الجاهلين، فما يدريه فلعل ناصر محمد اليماني كاذبٌ في الرؤيا كما ضياء، ولكنّ أولي الألباب سوف يقولون سننظر أصدقتَ أم كنت من الكاذبين، فإن كنت المهديّ المنتظر فلا بدّ أن يُصدِقك الله الرؤيا بالحقّ على الواقع الحقيقي ومن ثم نجد أنّه حقاً لا يُجادلك عالمٌ من القرآن إلا وهيّمنت عليه بالعلم والسُلطان المبين كون الحجة هي سلطان العلم وليس فقط الحلم بالمنام.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوكم؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
ــــــــــــــــــــ
الإمام ناصر محمد اليماني
26 - 09 - 1432 هـ
26 - 08 - 2011 مـ
07:21 صباحاً
[ لمتابعة رابط المشاركــــــــة الأصليّة للبيان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=20762
ــــــــــــــــــــــ
ردّ الإمام على ضياء في بيان "الوسيلة" وبيان معنى التنافس على حبّ الله ..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمدٍ رسولِ الله وآله الأطهار وجميع أنصار الله من عبيده في الملكوت إلى يوم الدين وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
ويا ضياء، يا من يتحدى إمام الهدى فإنّي الإمام المهديّ ابتعثني الله لأهديكم بالبيان الحقّ للقرآن المجيد إلى صراط العزيز الحميد ونذكِّر بالقرآن من يخاف وعيد، وننذرُكم بأسٍ من الله شديدٍ للمعرضين عن الدعوة إلى عبادة الله وحده وعن التنافس في حبّ الله وقربه أيُّهم أقرب إلى الربّ، فذلك هو ناموس الهدى في محكم الكتاب للذين اهتدوا إلى صراط العزيز الحميد من الأنبياء ومن اتَّبعهم، وأفتاكم الله في محكم كتابه عن طريقة هداهم في قول الله تعالى: {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:57].
ولم يقلْ لكم محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أنّه العبد الأحبّ والأقرب إلى الربّ ولم يفتكِم أنّه لا ينبغي لكم أن تنافسوه في حبّ الله وقربه؛ بل أمركم بما أمره الله به أن يقول لكم: {قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم [آل عمران:31].
فما هو الاتِّباع لمحمدٍ رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم؟ والجواب هو: أن نعبد الله وحده كما يعبده محمدٌ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم ونتنافس مع محمدٍ رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم في حبّ الله وقربه، ولن يستجب لدعوة محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم إلا من كان يحب الله فيجد أنَّ حبَه الأعظم في قلبه هو لربه الله وحده لا شريك له، وذلك هو البيان الحقّ لقول الله تعالى: {قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم [آل عمران:31].
أيْ إنْ كنتم تحبّون اللهَ فاتَّبِعوني لنتنافس في حبّ الله وقربه إن كنتم صادقين في محبتكم لله فلكل دعوى برهان، فاستجيبوا لدعوتي إلى عبادة الله وحده لا شريك له وتنافسوا في حبّ الله وقربه {إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ}.
ولكنّكم قلبتم الآية يا ضياء وكأنّ الله قال: إنْ كنتم تحبّون محمداً رسولَ الله فاتّبعوني يحبِبْكم الله! وكأنّ المنافسة هي في حبِّ محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم كونَكم جعلتم محمداً رسول الله هو خطاً أحمرَ بين الله وعبيده وتعتقدون أنّه لا يجوز لأيِّ عبدٍ أن يتمنّى منافسة محمدٍ رسول الله في أقرب درجةٍ إلى ذي العرش فأصبحت منافستكم في الحبّ هي إلى محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم كونكم جعلتموه خطاً أحمر لا ينبغي تجاوزه إلى الربّ، ولكنكم تُحِلُّون المنافسة إلى الرسول أيُّكم أحبّ وأقرب إليه.
ولربّما ضياء يودّ أن يقاطعني فيقول: "بل نعبد الله وحده لا شريك له وإنّما حبّ محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يقربنا زلفةً إلى الربّ"، ومن ثمّ يردُّ عليك الإمام المهديّ ناصر محمد وأقول: وإلى أين منتهى الزلفة في حبّ الله وقربه؟ ومعلوم جوابك يا ضياء سوف تقول: "إلى أقرب درجةٍ من النّبيّ كوننا لا يحقّ لنا أن نتمنى أن نكون أحبّ وأقرب إلى الله من نبيه"، ومن ثمّ يردُّ عليك الإمام المهديّ وأقول: فقد أشركت بالله يا ضياء! ألا والله لا ينبغي للأنبياء ومن تبعهم واقتدى بهديهم أن يفضلوا بعضهم بعضاً في حبّ الله وقربه، بل تجدون أنّهم يتنافسون إلى ربِّهم أيّهم أحبّ وأقرب إلى الربّ. تصديقا لقول الله تعالى: {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:57].
فانظر يا ضياء إلى فتوى الله عن طريقة هداهم إلى ربّهم {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم، إذاً فكلّ عبدٍ يعبد الله كما ينبغي أن يعبد وحده لا شريك له يتمنى أن يكون هو العبد الأحبّ والأقرب، فإن كنتم تحبّون الله يا ضياء فاستجبْ لدعوة الحقّ من ربِّك وتنافس مع العبيد في حبّ الله وقربه {إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ}.
ألا والله الذي لا إله غيره إنّ أنصار المهديّ ما استجابوا لدعوة التنافس في حبّ الله وقربه إلا لأنّهم يحبون الله، ولكن الذين لا يحبون الله بالحبّ الأعظم فتجدونهم يلتهون بحبّ ما دونه.. ويا سبحان الله العظيم! وإنّما أمركم الله أن تحبّوا محمداً رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أكثر من بعضكم بعضاً، بمعنى إذا كنت تحب فلاناً أكثر من رسول الله فذلك ضعفٌ في الإيمان بالله ورسوله. تصديقاً لحديث محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: [والذي نفسي بيده لايؤمن أحدكم حتى أكون أحبّ إليه من نفسه وماله وولده والناس أجمعين]. ((البخاري)).
ولكن الله ورسوله لم يأمراكم أن تحبّوا محمداً رسول الله أكثر من الله فإن فعلتم فقد جعلتم لله نداً في الحبّ في القلب فأشركتم بالله. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّـهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّـهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّـهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّـهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّـهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ﴿١٦٥﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
وإنّي أرى ضياء يعلن الدفاع عن محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ، ويا سبحان الله فهل أفتاكم ناصر محمد اليماني أن تحبونه أكثر من محمدٍ رسول الله ولم يأمركم أن تحبوا بعضكم بعضاً أكثر من النّبيّ عليه الصلاة والسلام؟ ولكن أنصاري وممن أظهرهم الله على أمري لمِن الشاهدين أنّ الإمام المهديّ ناصر محمد يدعو المؤمنين أن يكونوا أشدّ حباً لله كما كان يدعوهم محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم إلى عبادة الله وحده لا شريك له والتنافس في حبّ الله وقربه، ولو كانوا يدّعون محبة الله فلكل دعوى برهان فليتنافسوا في حبّ الله وقربه كما يفعل أنبياؤه ورسله ومن اتبعهم واقتدى بهديهم {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم. إذاً فبالعقل والمنطق لن يستجيب إلا الذين يحبّون الله و{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم. وإذا وُجد الحبّ في القلب وُجدت الغيرة على من تُحبّ فتريد أن تكون أنت الأحبّ والأقرب إلى الربّ، ولذلك تجد الذين يحبون الله {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم، ولكنك لست منهم يا ضياء.
ألا والله إنّ الإمام المهديّ ليقول لكم إنْ كنتم تحبّون الله فاتّبعوني للتنافس في حبّ الله وقربه يحببكم الله ويغفر لكم ذنوبكم. وهذه هي دعوة كافة أنبياء الله ورسله إلى الإنس والجنّ لمن كان يحب الله من العبيد فليستجِبْ لدعوتهم فيتنافس معهم في حبّ الله وقربه {أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} إلى الربّ. ولسوف نبدأ بهذه النقطة الحوار مع الضيف الكريم ضياء شرط أن نحتكم إلى الله ليحكم بيننا فيما اختلفنا وشرط أن تأتيني أو آتيك بحكم الله من محكم كتابه في قلب وذات موضوع الحوار، وشرط أن نستنبط حكم الله من آيات الكتاب المحكمات البيِّنات هُنّ أمّ الكتاب وأساس هذا الدين كونكم تعتقدون أنّ الاقتداء هي المبالغة للأنبياء والرسل، ولكنّ المهديّ المنتظر يُفتي بالحقّ أنّ الاقتداء بالأنبياء هو اتِّباع هديهم فنسلك ذات طريقتهم إلى ربِّهم أيُّهم أقرب إلى الربّ. تصديقاً لفتوى الله عن طريقة هداهم إلى ربهم: {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم، ولكنكم حرَّمتم الوسيلة يا ضياء على أنفسكم وجعلتموها حصرياً للأنبياء من دون الصالحين وكلّ الذين لا يؤمنون بالله إلا وهم مشركون به أنبيائه ورسله كذلك حرَّموا على أنفسهم الوسيلة إلى أقرب درجة إلى الربّ بل يسألونها لأنبيائهم من دونهم فأشركوا بالله.
ويا ضياء، إنَّ محمداً رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم لم يُفتِكم أنَّ الدرجة العالية الرفيعة التي يتنافس عليها أنبياءَ الله ورسله ومن اتَّبعهم لم يقل عنها محمدٌ رسولُ الله أنّها لا تنبغي إلا أن تكون لأحدٍ من أنبياء الله؛ بل جعل الفتوى شاملةً أنها لا تنبغي أنْ تكون إلا لعبدٍ من عبيد الله، كما ورد في سُنَّة البيان الحقّ عنه عليه الصلاة والسلام: [أَخْبَرَنَا الطَّبَرَانِيُّ ، حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مَلُولٍ ، حَدَّثَنَا الْمُقْرِئُ ، حَدَّثَنَا حَيْوَةُ بْنُ شُرَيْحٍ ، حَدَّثَنِي كَعْبُ بْنُ عَلْقَمَةَ ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُبَيْرِ بْنِ نُفَيْرٍ ، قَالَ : سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَمْرٍو ، يَقُولُ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : " سَلُوا اللَّهَ الْوَسِيلَةَ ، فَإِنَّهَا مَنْزِلٌ فِي الْجَنَّةِ ، لا تَنْبَغِي إِلا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ ،وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ] صدق عليه الصلاة والسلام.
وهذه الرواية قد خلت من الإدراج في أولها ولكن فيها إدراج في آخرها سنجعله باللون الأحمر ولسوف نقوم بتنزيلها كما هي في بعض كتبكم.
[أَخْبَرَنَا الطَّبَرَانِيُّ ، حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مَلُولٍ ، حَدَّثَنَا الْمُقْرِئُ ، حَدَّثَنَا حَيْوَةُ بْنُ شُرَيْحٍ ، حَدَّثَنِي كَعْبُ بْنُ عَلْقَمَةَ ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُبَيْرِ بْنِ نُفَيْرٍ ، قَالَ : سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَمْرٍو ، يَقُولُ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : "سَلُوا اللَّهَ الْوَسِيلَةَ ، فَإِنَّهَا مَنْزِلٌ فِي الْجَنَّةِ ، لا تَنْبَغِي إِلا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ ، وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ، وَمَنْ سَأَلَ لِي الْوَسِيلَةَ حَلَّتْ عَلَيْهِ الشَّفَاعَةُ"]، رَوَاهُ الإِمَام أَحْمَد ، عَنِ الْمُقْرِئ .
ويا سبحان الله عمَّا يشركون! فكيف لمحمدٍ عليه الصلاة والسلام ليأمركم أن تسألوا الله الوسيلة له من دونكم جميعاً لأنها لا تكون إلا لعبدٍ من عبيد الله؟ ويا سبحان الله! والآخرين عبيد من يا ترى؟ بل فكذلك أنتم من عبيد الله فكيف يحصرها لنفسه من دونكم؟ ألم يُفتِكم أنّها لا تكون إلا لعبدٍ وأفتاكم أنّه لا يعلم من هو ذلك العبد المجهول؟ والدليل قوله عليه الصلاة والسلام: [لا تَنْبَغِي إِلا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ، وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ]. ولكن من شغفكم للمبالغة في النّبيّ أفتيتُم من عند أنفسكم أنّها لمحمدٍ رسول الله حصرياً من دونكم، فقطعتم السبيل إلى استمرار التّنافس بين العبيد إلى الربّ المعبود أيُّهم أقرب! فما أعظم افترائِكم عند الله أيها المشركين! أفلا تعلمون أنّ الله لم يخبر كافة أنبيائِه ورسله من هو العبد المجهول صاحب تلك الدرجة وذلك لكي يستمر التنافس بين العبيد بشكل عام إلى الربّ المعبود أيُّهم ذلك العبد المجهول الأقرب إلى الرب؟ لذلك تجدون كل واحدٍ منهم يتمنّى أن يكون هو ذلك العبد الأقرب إلى الربّ كونهم ليعلمون أنّه عبدٌ مجهولٌ لم تعلن النتيجة عنه، ولذلك قال الله تعالى: {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم، أي أيُّهم ذلك العبد المجهول الأحبّ والأقرب إلى الربّ.
وخلاصة هذا البيان آمركم بأمر الله إلى نبيّه: {قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم [آل عمران:31].
أي إن كنتم تحبّون الله فاتّبعوني لعبادة الله وحده لا شريك له للتنافس في حبّ الله وقربه أيُّنا العبد الأحبّ والأقرب إلى الربّ من غير تعظيمٍ للعبيد، فلم يتخذ الله ولداً من عبيده حتى يكون هو الأولى بأبيه أنْ يكون الأحبّ والأقرب بل نحن عبيد الله جميعاً سواءً أنبياء الله ورسله ومن اتّبعهم، فلنا الحقّ سواءً في ذات الله فهو الربّ ونحن العبيد، ويحقُّ للصّالحين من التّابعين في ذات ربهم ما يحقّ لأنبيائِه ورسله، فلم يتميّزوا عليهم في ذات الله بشيءٍ فالكل عبيد الربّ ونحن له عابدون، ذلكم الله ربّكم الحقّ وما بعد الحقّ إلا الضلال. تصديقاً لقول الله تعالى: {فَذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ} صدق الله العظيم [يونس:32].
ولكنّك يا ضياء وكأنّك تقف ضدّ هذه الدعوة إلى عبادة الله وحده لا شريك له والتّنافس في حبه وقربه فيقف ضياء ضدّ الدعوة المباركة بحجّة أنّه يدافع عن النّبيّ ومن ثمّ يردُّ عليك الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني وأقول: وهل أعلنَ الحرب الإمامُ المهديّ على جدِّه محمدٍ رسول الله أم ابتعثه الله ناصراً له فيقتدي بهديه ويحاج بذات البصيرة التي كان يحاج بها الناس محمد رسول الله ومن اتّبعه واقتدى بهديه يحاج بذات البصيرة الحقّ من ربه؟ تصديقاً لقول الله تعالى: {قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ} صدق الله العظيم [يوسف:108].
وأما بالنسبة لرؤياك فهي تخصّك فإن صدقت فلنفسك وإن كذبت فعلى نفسك تكذب، وإنما الرؤيا تخصّ صاحبها وتظلّ تخصّه حتى يصدقها الله بالبرهان بالحقّ على الواقع الحقيقي ومن ثم تصير حجّة على الآخرين. كمثل رؤيا الإمام المهديّ لجده محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أنه قال: [كان مني حرثك وعليٌّ بذرك، أهدى الرايات رايتك وأعظم الغايات غايتك، وما جادلك أحد من القرآن إلا غلبته].
وفي رؤيا أخرى: [وإنّك أنت المهديّ المنتظر يؤتيك الله علم الكتاب، وما جادلك عالمٌ من القرآن إلا غلبته].
وفي أخرى: [وإنّك أنت المهديّ المنتظر وما جادلك عالم من القرآن إلا غلبته].
ولكن من صدَّق أنّ الإمام المهديّ هو ناصر محمد اليماني لا شك ولا ريب استناداً على هذه الرؤيا فليسمح لي أنْ أقول له إنّه لمن الجاهلين، فما يدريه فلعل ناصر محمد اليماني كاذبٌ في الرؤيا كما ضياء، ولكنّ أولي الألباب سوف يقولون سننظر أصدقتَ أم كنت من الكاذبين، فإن كنت المهديّ المنتظر فلا بدّ أن يُصدِقك الله الرؤيا بالحقّ على الواقع الحقيقي ومن ثم نجد أنّه حقاً لا يُجادلك عالمٌ من القرآن إلا وهيّمنت عليه بالعلم والسُلطان المبين كون الحجة هي سلطان العلم وليس فقط الحلم بالمنام.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوكم؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
ــــــــــــــــــــ