- 7 -
الإمام ناصر محمد اليماني
03 - 10 - 1432 هـــ
02 - 09 - 2011 مـــ
۱۱-شهریور-۱۳۹۰ ه.ش.
08:38 صباحاً
ـــــــــــــــــــ


فتوای حق درمورد فرموده خداوند تعالی: {يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ}..


بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمدٍ رسول الله وآله الأطهار وجميع أنصار الله الواحد القهار إلى اليوم الآخر، أمّا بعد...

سؤالی که مطرح می‌شود این است: خداوند چه زمانی خطاب به بنده و رسولش مسيح عيسى بن مريم می‌فرماید:
{وَإِذْ قَالَ اللَّـهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْ‌يَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَـٰهَيْنِ مِن دُونِ اللَّـهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ﴿١١٦﴾ مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْ‌تَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ رَ‌بِّي وَرَ‌بَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّ‌قِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿١١٧﴾ إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِن تَغْفِرْ‌ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿١١٨﴾} صدق الله العظيم [المائدة]؟
و جواب:
تأویل این خطاب درآیات محکم کتاب در روز رستاخیز اول است. خداوند در روز رستاخیز اول و رجعت -کافران- بنده و رسول خود مسیح عیسی بن مریم را از ورای حجاب مورد خطاب قرارمی‌دهد؛ ؛همان طور که قبلا با موسی در این دنیا سخن گفته بود. این بعد از بازگشت تمام کافران اهل کتاب است که بر اساس کتاب برای گذراندن زندگی دوم دنیوی به این دنیا بازمی‌گردند و سپس تمام اهل کتاب از یهودی و مسیحی در این دنیا به مسیح عیسی بن مریم ایمان می‌آورند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا ‎﴿١٥٩﴾} صدق الله العظيم [النساء].
و همین طور تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{
عَسَىٰ رَبُّكُمْ أَن يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا ‎﴿٨﴾‏ } صدق الله العظيم [الإسرا].
هم چنین می‌بینم با این سخن خداوند تعالی و پاسخ مسیح عیسی با ناصر محمد یمانی محاجه می‌کنی؛ زمانی که می‌گوید:‌
{تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ﴿١١٦﴾} صدق الله العظيم،
ضیاء به دنبال این سخنان می‌گوید: " ناصر محمد؛ تو چطور فهمیده‌ای در نفس خدا چه می‌گذرد؟" امام مهدی ناصر محمد در پاسخ می‌گوید:
جناب ضیاء! آیا ناصر محمد یمانی فتوا داده که از هرچه که درنفس خداوند می‌گذرد با خبر است؟ من هیچ چیز جز آن چه که خداوند در آیات محکم کتابش به من یاد داده نمی‌دانم. من ازخلال این آیات از حزن و تحسر درنفس پروردگار آگاه شده و دانستم خداوند چقدر به خاطر بندگانی که به خود ظلم کرده و به همین دلیل نیز هلاک شده‌اند متحسر و حزین است. من از این کلام پروردگارم دریافتم چقدر خداوند به خاطر آنها متحسر است:‌
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].
مقصود خداوند از{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ} چیست؟ آیا این به معنای تحسر در نفس پروردگار برای تمام امت‌هایی است که به علت تکذیب رسولان الهی؛ توسط پروردگار هلاک شده‌اند؟ آیا ما حق داریم برای همه‌ی آنها متحسر بوده و تلاش کنیم با هدایت کردن همه‌ی آنها، حسرت را از نفس خود پاک کنیم؛ یا حق این است که تلاش کنیم حسرت خداوند ارحم الراحمین که بیش از ما نسبت به بندگانش رحیم است از بین برود؟ و جواب: اگر تلاش ما به خاطر حسرتی باشد که در نفس خودمان وجود دارد؛ خداوند این هدف یعنی هدایت همه‌ی آنان را محقق نخواهد کرد؛ چون شما به حال کسی که از بیش از شما به خاطر این بندگان متحسر است- خداوند ارحم الراحمین-فکر نکرده‌اید. برای همین خداوند خطاب به نبی خود که می‌خواهد جان خود را برای آنان بدهد می‌فرماید:
{فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ} صدق الله العظيم [فاطر:۸]
برای همین خداوند به نبی خود می‌فرماید از شدت تأسف برآنان جان خود را به هلاکت نیفکند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً} صدق الله العظيم [الكهف:۶]
به فرموده خداوند تعالی بنگر:
{فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ} صدق الله العظيم،
از خلال این آیات دانستم حال پروردگارم چگونه است و از تأسف و حزن و تحسردر نفس او باخبرشدم و گفتم وقتی یکی از بندگان خدا چنین حالی دارد به طوری که به خاطر تحسر او بربندگان نزدیک است جانش برود؛ در نفس پروردگارم که از بنده‌اش رحیم‌تر است چگونه خواهد بود؟!چون عقل و منطق می‌گوید چون خدا ارحم الراحمین است؛ پس باید به خاطر صفت رحمت در نفس خدا؛ حسرت او برای بندگانش بسیار عظیم‌تر از حسرت بندگانش باشد. پس فکر می‌کنی حال پروردگارم چگونه است؛ آیا او هم برای بندگانی متحسر است که به خود ظلم کرده و رسولان پروردگارشان را تکذیب کردند و خداوند برای تصدیق وعده حق خود به رسولانش؛ آنها را هلاک کرده است؟ جواب این سؤال را در ایات محکم کتاب در این فرموده خداوند تعالی پیدا کردم:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].
ولی چرا خداوند نبی خود را از این نهی می‌کند که جانش را از شدت تأسف برای آنها بدهد:
{فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ} صدق الله العظيم،
و جواب: چون او بیش از خداوند نسبت به بندگان خدا رحیم نیست تا خداوند به خاطر تحسر محمد رسول الله به حال بندگان؛ آنها را هدایت کند، چون بندگان رحیم‌تر از خدا نیستند؛ بلکه حسرت خداوند به خاطر تمام بندگانش که به خاطرظلم هلاک‌شان نموده -در هر امتی که باشند- بسیارعظیم‌تر است.
به خدا قسم اگر انبیا ورسولان خدا می‌دانستند در نفس پروردگارم چه می‌گذرد و از حسرت و حزن و تأسف او بر بندگانش باخبر بودند؛ چرا باید بر علیه مردمشان دست دعا بالا ببرند وهرچقدر هم مورد آزار و اذیت مردم قرار می‌گرفتند تمام عمر دنیا صبر می‌کردند، آنها در ابتدای کار به خاطر بندگان خدا متحسر می‌شدند اما رحمت آنها محدود بود و بالاخره صبرشان تمام شده و از پروردگارشان کمک خواسته و مانند نبی الله موسی برعلیه آنها دعا می‌کردند:
{رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُواْ حَتَّى يَرَوُاْ الْعَذَابَ الأَلِيمَ} صدق الله العظيم [يونس:۸۸].
انبیا هم همین طور در ابتدای کار به خاطر بندگان خدا متحسر بودند ولی صبرشان تمام شده و می‌گفتند:
{رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:۸۹].
و خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ‌ عَنِيدٍ ﴿١٥﴾ مِّن وَرَ‌ائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَىٰ مِن مَّاءٍ صَدِيدٍ ﴿١٦﴾ يَتَجَرَّ‌عُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِن وَرَ‌ائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ ﴿١٧﴾}
صدق الله العظيم [ابراهيم].
واین عذاب آتش بعد از فتح است. این عذاب برزخی است و تصور کنید چه امت‌هایی در این حال گرفتار آتشند و به خاطر کوتاهی‌هایی که در برابر پروردگارشان مرتکب شده‌اند نادم و متحسرند وبرای همین حسرت تنها زمانی در نفس خدا نسبت به عذاب شوندگان رخ می‌دهد که وارد آتش جهنم شده باشند. خشم و غضب خداوند بعد از مجازات شدید اول فرومی‌نشیند. خشم و غضب می‌رود و بعد از این که بندگان به خاطر کوتاهیهایشان نادم شدند؛ حسرت جای آن را می‌گیرد. به همین دلیل خداوند تعالی می‌فرماید:‌

{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].
حسرت وغضب با هم قابل جمع نیستند؛ غضب تا زمانی ادامه می‌یابد که مردم به روگرداندن از دعوت کننده به سوی حق ادامه داده و کار به هلاکت آنان توسط خداوند برسد و از آنها انتقام کرفته شود. سپس به خاطرکوتاهی‌هایی که در پیشگاه پروردگار کرده‌اند پشیمان می‌شوند و بعد از این خداوند رد نفس خود به خاطر آنها متحسر می‌شود. اما تا زمانی که خودشان به خاطر کوتاهی‌هایشان پشیمان نشده باشند؛ خداوند هم به خاطر آنان متحسر نمی‌شود.زمانی که خداوند از تحسر آنها باخبر شد؛ تنها نسبت به گروهی از هلاک شدگان پشیمان از امت‌هایی که رسولان پروردگارشان را تکذیب کرده بوده و هلاک شدند، متحسر می‌شود. من هیچ وقت ناامید نمی‌شوم چون این آیه برهان آشکار است:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].
دراینجاست که محبان پروردگار عالمیان که به اندازه رسولان پروردگار؛ خداوند را دوست دارند درنگ می‌کنند. ما فتوا ندادیم که رسولان؛ خداوند را بیش از مهدی منتظر و انصارش دوست دارند. دیدم یکی از انصارم چنین تصور کرده بود من فتوا داده‌ام، انصار مهدی منتظر کمتر از رسولان الهی پروردگارشان را دوست دارند؛ حاشالله.بلکه این قوم که خدا وعده آمدن‌شان را در آیات محکم کتابش داده است؛ خدا را به شدت دوست دارند؛ همان قدر که رسولان پروردگار؛ او را دوست دارند. ما از نظر حب الهی و دوست داشتن خدا مانند آنها هستیم چون برهان ایمان در قلب این است که بنده؛ پروردگارش را بیش از همه چیز دوست داشته باشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ آمَنُوا أشدّ حُبًّا لِلَّهِ} صدق الله العظيم [البقرة:۱۶۵]
از موضوع خارج نشویم؛ اما رسولان خداوند نمی‌داستند در نفس خداوندشان چه می‌گذرد؛ مثل مسیح عیسی بن مریم که گفت:
{تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ}
صدق الله العظيم [المائدة:۱۱۶]

ناصرمحمد یمانی هم نمی‌دانست درنفس خدایش چه می‌گذرد تا اینکه پروردگارم در آیات محکم کتابش به من آموخت و من هم به شما خبر دادم در نفس پروردگارم به حق چه می‌گذرد. چه کسی می‌تواند فتوای خدا از تحسر بر بندگان در نفسش را انکار کند که در فرموده خداوند تعالی آمده است:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].
در اینجاست که قومی که محبوب خدا هستند و محب او درنگ می‌کنند؛ مهدی منتظر با بیان حق ذکر فتوایی به آنها داده است که انبیا و رسولان خدا از آن بی‌خبر بودند. لذا قومی که محبوب خدا هستند و محب او می‌گویند:" در حالی که پروردگار عالمیان که از هرچیزی نزد ما محبوب‌تر است متحسر و حزین است؛ بهشت نعیم وحورالعین چه فایده‌ای دارند؟" سپس به خداوند پناه برده و می‌گویند: " پروردگارا؛ به ما ظلم مکن؛به عزت و جلالت قسم ما راضی نمی‌شویم تا تو راضی شوی. چگونه می‌توانیم در حالی که می‌دانیم حبیب ما در نفسش مانند ما سعادت‌مند نیست و به خاطر بندگانی که به خود ظلم کرده‌اند حزین و متحسر است؛ ازجنت نعیم و حورالعین و قصرهای آن و از رودهای عسل و شراب و شیر لذت ببریم؟ سپس یکی از انان می‌گوید:" خدایا گناه من چیست که به خاطر آن که تو را به شدت دوست دارم؛ باید ناامید و محزون باشم؛ چگونه می توانم شاد باشم در حالی که محبوبم شاد و مسرور نیست؟ اما من از آن چه که مهدی منتظر به من آموخت، می‌دانم تو از هزاران سال قبل شب و روز به خاطربندگانت در نفس خود حزین و متحسری. خدایا اگر می‌خوابیدی یا فراموش می‌کردی موضوع آسان‌تر بود ولی تو خداوند حی و قیومی که نه خواب سبک و نه خواب سنگین تو را فرا می‌گیرد؛ انالله و انا الیه لراجعون"
واحسرتا از حسرت پروردگارم؛ واحزنا از حزن پروردگارم؛ اس أسف برأسف پروردگارم. امیدوارم پروردگارم به حق لااله الا هو دعای مرا در حق امت استجابت نکند اگرکه روزی صبرم را ازدست بدهم و صبر من به اذن خدا تمام نخواهد شد ولو این که دعوتم هزاربرابر عمر دنیا طول بکشد وهزار برابر عمر دنیا عمر کنم؛ پس صبر کرده و دیگران را به صبر و پایداری فرامی‌خوانم تا خداوند هدف مطلوب مرا در رب الوجود محقق نماید و وعده خدا حق است و او الرحم الراحمین است.

ای بندگان خدا؛ ای دوست‌داران خدا..ای مردمی که محبوب خدا هستید و محب او؛ شما را به خدا قسم می‌دهم نه برعلیه مسلمانان و نه برعلیه کافران دست دعا بلند نکنند که آنها حق آمده از پروردگار را نمی‌شناسند. چون اگر خداوند دعای شما را مستجاب و آنها را هلاک کند؛ باعث می‌شوید خداوند ارحم الراحمین بیشتر متحسر گردد. من به خداوند بزرگ قسم می‌خورم که خدا حقاً ارحم الراحمین است؛ و چه کسی رحیم‌تر از خداوند ارحم الراحمین است؟تصور کنید اگر پسر یکی از شما عصیان کرده و حتی او را بزند و خداوند فرزندش را هلاک نماید و پدر دریابد و ببیند که پسرش از سوزش آتش در جهنم فریاد می‌کشد؛ حال ای پدر ببین چقدر به خاطر فرزندت که در آتش فریاد می‌کشد احساس تحسر می‌کنی وبا مشاهده آن چه بر سرش می آید، اثری از خشم و غضب در نفست نمی‌ماند و در قلبت برایش متحسر می‌شوی چون می‌بینی چگونه در آتش جهنم فریاد می‌کشد؛ فریادی که قلبت را از جا کنده و جوارحت را به لرزه می‌اندازد و به شدت برای فرزندت احساس حسرت می‌کنی چون این پاره وجودت است که دربرابر چشمت در آتش می‌سوزد و فریاد می‌کشد. پس به تو می‌گوییم: ای پدر رحیم؛ ای مادر رحیم‌تر از پدر؛ شما از شدت حسرت خود نسبت به فرزندتان باخبر شدید. حال ببینید خدایی که ارحم الراحمین است چقدر به خاطر بنده‌اش متحسر است؟ اما فرزند شما از رحمت خدا مأیوس است. پس مادرش می‌گوید: "خدایا تو از من به فرزندم مهربان‌تری وعده تو حق است و تو ارحم الراحمینی؛ پس خدایا به رحمت خود فرزند من و تمام اموات مسلمین را بیامرز که تو ارحم الراحمینی؟ پس خداوند شما را اجابت می کند ، مادامی که اقرار کرده و به صفت رحمت در نفس خدا یقین دارید و می‌دانید او حقا ارحم الراحمین است؛ رحمت‌تان شما را مشغول نکند که از تفکر درباره کسی که از شما نسبت به بنده‌اش رحیم‌تر است - خداوند ارحم الراحمین-غافل شوید" پس آیا به این امر یقین می آورید ؟ پس به مهدی منتظر کمک کرده و از او حمایت کنید تا تمام مردم را هدایت کند چه زندگان و چه مردگانی که در جریان رستاخیز اول کافران بازمی‌گردند؛ تا خداوند همه مردم را به یک امت مبدل سازد که در راه راست-صراط مستقیم- هستند.
در آینده بیانی خواهم نوشت تا برایتان روشن سازم چگونه شیطان و اولیایش توانستند از همان اول تا آخر تمام امت‌ها را از راه راست بازدارند تا مکر شیطان برای تمام مردم عالم روشن گردد و از آن برحذر باشند.حیله شیطان و تمام نقشه‌هایش بعد از برانگیخته شدن مهدی منتظر خلیفه اعظم خدا در زمین و بزرگ‌ترین دشمن شیطان شکست می‌خورد ومن به اذن خداوند واحد و احد در کمین او هستم و امت‌ها را از فتنه مسیح کذاب نجات خواهم داد؛ فتنه‌ای که هم انسان‌های زنده و هم مردگانی که-در جریان رستاخیز اول- برانگیخته می‌شوند را گرفتارمی‌کند مگر کسانی که قبلا توسط رسلان الهی نجات یافته بودند و تنها نفرات اندکی نجات یافتند....اکثر مردم حاضر به پیروی از رسولان خدا نشدند و تنها عده کمی ایمان آوردند؛ اما متأسفانه همین تعداد کم هم ایمان خود را با شرک آلوده کردند. آنها بعد از مرگ رسولان خدا در مورد آنان مبالغه کرده و بعد از مرگ فرستادگان الهی؛ نسل‌های مؤمن به خدا به علت مبالغه درمورد بندگان مقرب خدا گرفتار شرک شدند. تنها کسانی که در زمان رسولان خدا ایمان آورده بودند گرفتار شرک نشدند چون به آنها اجازه نمی‌دادند درموردشان مبالغه شود و به سرعت آنها را از چنین امری نهی می‌کردند و همان طور که مهدی منتظر انصارش را -هرچقدر هم خداوند او را گرامی داشته باشد-از مبالغه ناحق در مورد خودش نهی می‌کند؛ آنها نیز مردم را از مبالغه درمورد خودشان نهی می‌کردند و به آنها می‌گفتند آنها نیز مانند یک بنده زندگی کرده و مانند یک بنده از دنیا رفته و مانند یک بنده برانگیخته می‌شوند و در برابر خداوند هیچ چیز به کار آنها نخواهد آمد
انبیای الهی هم حتی به فرزندان‌شان هشدار می‌دانند تا بدانند پدران‌شان در برابر خداوند برای آنها کاری نمی‌توانند بکنند و باید بدانند که خداوند بیش از پدران‌شان به آنها رحمت دارد. برای همین محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند:
[يا فاطمة بنت محمد أنقذي نفسك من النار، لا أُغني عنكِ من الله شيئًا]
[ ای دختر محمد؛ فاطمه خود را از آتش درامان نگاه دار که من در برابر خدا به کارت نمی‌آیم].
صدق عليه الصلاة والسلام
و او می‌داند که نمی‌تواند برای بستگانش کاری بکند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{ لَن تَنفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ‎﴿٣﴾} صدق الله العظيم [الممتحنة]،
و برای همین محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به فرزند خود فاطمه فرمودند: [يا فاطمة بنت محمد أنقذي نفسك من النار، لا أُغني عنكِ من الله شيئًا][ ای دختر محمد؛ فاطمه خود را از آتش درامان نگاه دار که من در برابر خدا به کارت نمی‌آیم] صدق عليه الصلاة والسلام.
ای بندگان خدا؛ من امام مهدی شما را به سوی خداوند الرحم الراحمین دعوت می‌کنم. چرا به کسی غیر از خدا التماس می‌کنید تا در پیشگاه خداوند ارحم الراحمین شفاعت شما را بکند؟ شما با اعتقاد به شفاعت، نسبت به یکی از صفات نفسی خداوند یعنی ارحم الراحمین بودن او کافر شده‌اید. وای برشما به خاطرکافر شدن به خداوند ارحم الراحمین؛ برای شما غیر از خداوند ولی و نصیری وجود ندارد.
جناب ضیاء؛ ای کسی که تلاش می‌کنی بندگان خدا را از رقابت برای حب وقربش باز داری و می‌خواهی مردم به شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود اعتقاد داشته باشند؛ با اینکه به شدت نسبت به تو خشمگین هستم ولی برعلیه تو دعا نمی‌کنم؛ باشد تا خداوند تو را به راه درست هدایت فرماید البته اگر از کسانی باشی که حق آمده از پروردگارش را نمی‌شناسند و یا گرفتار مس شیطانی شده باشی که می‌خواهد بدون این که خودت آگاه باشی از طریق تومردم را از مسیر درست باز دارد .
به پروردگار عالمیان قسم؛ پروردگار آسمان‌ها و زمین و ان چه بین آنهاست و پروردگار عرش عظیم؛ روش تو برای باز داشتن مردم از راه راستی که به سوی خداوند عزیز و حمید می‌رود؛ مانند روش شیطان رجیم است و این باعث می‌شود ما چنین درباره تو حکم کنیم که از شیاطین بشری که می‌خواهند پیروی از راه خداوند عزیز و حمید را سد کرده و مردم را از آن باز دارند. تصدیق قسم شیطان اکبر و رجیم:
{قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَ‌اطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿١٦﴾ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَ‌هُمْ شَاكِرِ‌ينَ ﴿١٧﴾} [الأعراف]،
همان طوری که ضیاء از مؤمنان می‌خواهد به جای رقابت برای پروردگار؛ به تعظیم و مبالغه ناحق درمورد انبیاء بپردازند تا رقابت در راه خدا را به آنها منحصر کنند و صالحان را کنار بگذارند و سپس مردم را به سوی این باور سوق دهند که منتظر شفاعت انبیاء در یوم الدین باشند؛ ضیاء هم به دنیال همین امر است.
مدیران پایگاه؛ چه کسی بدون اجازه مهدی منتظر این موضوع را بسته است؟ تا زمانی که مهدی منتظر؛ صاحب دعوت به گفتگو دستور نداده ؛ دیگر چنین کاری نمی‌کنید! می دانم کسی که این کار از شدت عصبانیت و خشم نسبت به ضیاء بوده است ولی به او می‌گویم: عزیز من آیا قبل از این که خداوند تو را هدایت کند؛ تو هم مانند ضیاء به شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود اعتقاد نداشتی؟ پس در برابر مردم صبر پیشه کنید؛ چقدر فرو نشاندن خشم به خاطر خدا زیباست و باعث می‌شود خدا شما را به حب و قرب بیشتر خود برساند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين} صدق الله العظيم [آل عمران:۱۳۴].
خدایا تو را شاهد می‌گیرم از هرکسی که به من ناسزا گفته و با در طول زندگی آزارم داده می‌گذرم پس انها را به خاطر بنده‌ات عفو نما و وعده تو حق است و تو ارحم الراحمینی.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
إمام الرحمة من الله للعالمين؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

اقتباس المشاركة 47802 من موضوع ردّ الإمام على ضياء في بيان "الوسيلة" وبيان معنى التنافس على حبّ الله ..

- 7 -
الإمام ناصر محمد اليماني
03 - 10 - 1432 هـ
02 - 09 - 2011 مـ
08:38 صباحاً

[ لمتابعة رابط المشاركــــــــة الأصليّة للبيان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=21104
ـــــــــــــــــــ


الفتوى الحقّ في قوله تعالى: {يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ}..


بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمدٍ رسول الله وآله الأطهار وجميع أنصار الله الواحد القهار إلى اليوم الآخر، أمّا بعد..
فسؤالٌ يطرح نفسه: متى خاطب الله عبده ورسوله المسيح عيسى ابن مريم بهذا الخطاب:
{وَإِذْ قَالَ اللَّـهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْ‌يَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَـٰهَيْنِ مِن دُونِ اللَّـهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ﴿١١٦﴾ مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْ‌تَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ رَ‌بِّي وَرَ‌بَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّ‌قِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿١١٧﴾ إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِن تَغْفِرْ‌ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿١١٨﴾} صدق الله العظيم [المائدة]؟

والجواب: ذلك الخطاب في محكم الكتاب يأتي تأويله على الواقع في يوم البعث الأول فخاطب الله عبده المسيح عيسى ابن مريم من وراء الحجاب في الدنيا في يوم البعث الأول والرجعة، كما خاطب نبيّه موسى من قبل في الدنيا من وراء الحجاب وذلك بعد بعث الكافرين من أهل الكتاب جميعاً ورجعتهم إلى الدنيا لقضاء الحياة الثانية في الكتاب، ومن ثم يؤمن أهل الكتاب من النصارى واليهود بالمسيح عيسى ابن مريم جميعاً. تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً} صدق الله العظيم [النساء:159].

وذلك تصديقاً لقول الله تعالى:
{عَسَى رَبُّكُمْ أَن يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا} صدق الله العظيم [الإسراء:8].

وكذلك أراك يا ضياء تحاجِج ناصر محمد اليماني برد المسيح عيسى في قول الله تعالى:
{تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ﴿١١٦﴾} صدق الله العظيم، ومن ثم يقول ضياء: "وكيف علمت أنت بما في نفس الله يا ناصر محمد؟". ومن ثمّ يردُّ عليك الإمام المهديّ ناصر محمد وأقول:
وهل يا ضياء أفتاكم ناصر محمد اليماني أنه يعلم بجميع ما يدور في نفس الله سبحانه! فلا علم لي إلا بما علمني ربي في محكم كتابه، وإنما علمت بحال ما في نفس ربي من الحزن والأسف والتحسر على عباده الذين ظلموا أنفسهم فأهلكهم، فعلمت بمدى حسرة ربي عليهم من خلال قول الله تعالى:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].

فما يقصد الله تعالى بقوله:
{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ}؟ فهل هذا يعني أنّ الحسرة هي في نفس ربي على عباده من جميع الأمم الذين كذبوا رسل ربهم فأهلكهم؟ وهل يحق لنا أن نتحسَّر عليهم فنسعى إلى إذهاب حسرتنا عليهم بهداهم، أم الحقّ أن نسعى إلى إذهاب حسرة من هو أرحم بعباده منى، الله أرحم الراحمين؟ والجواب: إذا سعينا لتحقيق الهدى للناس بسبب الحسرة في أنفسنا عليهم فلن يحقق الله لكم هداهم أجمعين كونكم لم تتفكروا بحال من هو أشدّ حسرة منكم على عباده الله أرحم الراحمين، ولذلك قال الله تعالى مخاطباَ نبيّه الذي يكاد أن يذهب نفسه عليهم حسرات فقال: {فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ} صدق الله العظيم [فاطر:8].

وكذلك قال الله لنبيّه فلا تذهب نفسك من شدة التأسّف عليهم. وقال الله تعالى:
{فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً} صدق الله العظيم [الكهف:6]، فانظر لقول الله تعالى: {فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ} صدق الله العظيم، ومن خلال ذلك علمت كيف حال ما في نفس ربي من الأسف والحزن والتحسر فقلت ما دام عبد من عباد الله هذا حاله يكاد أن يذهب نفسه على الناس حسرات، فكيف بحال ما في نفس ربي من هو أرحم بعباده من عبده؟! كونه بالعقل والمنطق بما أنّ الله أرحم الراحمين فلا بدّ أنّه أعظم تحسّراً بسبب صفة الرحمة في نفس الله هي أعظم من الرحمة في قلوب عبيده بفارقٍ عظيمٍ، فكيف يا ترى حال ربي فهل هو كذلك يتحسّر على عباده الذين ظلموا أنفسهم وكذَّبوا برسل ربهم فأهلكهم الله تصديقاً لوعده لرسله بالحق؟ فوجدت الجواب في محكم الكتاب على هذا التساؤل في قول الله تعالى: {إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].

ولكن لماذا نهى الله نبيه أنْ يذهب نفسه عليهم حسرات في قول الله تعالى:
{فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ} صدق الله العظيم؟ والجواب: كونه ليس بأرحم من الله على عباده حتى يهديهم الله من أجله بسبب تحسر محمدٍ رسول الله على العباد كونه ليس بأرحم من الله؛ بل حسرة الله في نفسه على عباده الذين أهلكهم بظلمهم من كافة الأمم هي أعظم. ألا والله لو علم أنبياء الله ورسله بحال ما في نفس ربي من الحسرة والحزن والأسف على عباده لما دعا نبيٌّ على قومه ولصبروا الدهر كله مهما لاقوا من الأذى ولكنهم يتحسرون بادئ الأمر على العباد، ولكن رحمتهم محدودة وصبرهم ينفد ومن ثمّ يجأرون إلى ربهم فيدعون عليهم كما دعا نبيّ الله موسى: {رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُواْ حَتَّى يَرَوُاْ الْعَذَابَ الأَلِيمَ} صدق الله العظيم [يونس:88].

وكذلك الأنبياء يتحسرون على عباد الله بادئ الأمر ومن ثمّ ينفد صبرهم فيقولون:
{رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:89].

وقال الله تعالى:
{وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ‌ عَنِيدٍ ﴿١٥﴾ مِّن وَرَ‌ائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَىٰ مِن مَّاءٍ صَدِيدٍ ﴿١٦﴾ يَتَجَرَّ‌عُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِن وَرَ‌ائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ ﴿١٧﴾} صدق الله العظيم [ابراهيم].

وذلك ليس إلا العذاب في النار من بعد الفتح وهو العذاب البرزخي فتصوروا كم من الأمم بهذا الحال في نار جهنم وقد صاروا نادمين ومتحسرين على ما فرطوا في جنب ربهم، ولذلك تجدون أن الحسرة جاءت على المعذبين من عباده فقط في نار الجحيم، كونه سكن الغضب في نفس تعالى من بعد البطشة الأولى؛ ذهب غيظه وغضبه ومن ثم حلَّت الحسرة في نفسه من بعد أن علم أنّهم نادمون على ما فرطوا في جنب ربهم، ولذلك قال الله تعالى:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].

ولا يمكن أن تجتمع الحسرة والغضب، وإنما الغضب يستمر ما داموا معرضين عن داعي الحقّ من ربهم حتى إذا أهلكهم الله وأذهب غيظه وانتقم منهم ومن ثم يتحسرون على ما فرطوا في جنب الله ومن ثم تحلُّ الحسرة في نفس الله عليهم من بعد ذلك فقط كونها لن تأتي الحسرة في نفس الله عليهم من قبل أن تأتي الحسرة في أنفسهم على ما فرطوا في جنب ربهم، ومن ثم تأتي الحسرة عليهم بعد علمه بندمهم ومن ثم تحدث الحسرة في نفسه فقط على الذين أهلكهم الله من الأمم المكذبين برسل ربهم، ولن أَمَلَّ هذه الآية أبداً كونها البرهان المبين:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].

وهنا يتوقف أحباب ربّ العالمين الذين تساوى حبّهم لربهم كدرجة حبّ الرسل لربهم، ولم نفتِ أنّ الرسل أكثر حباً لله من المهديّ المنتظَر وأنصاره كما وجدت أحد الأنصار يظنّ أني أفتيت بذلك أنّ أنصار المهديّ المنتظَر أقل حبّاً لله من حبّ الرسل لربهم حاشا لله؛ بل إنّ القوم الذي وعد الله بهم في محكم كتابه أشدّ حباً لله كمثل شدة حبِّ الرسل لربهم فنحن نتساوى معهم في حبّ الله كونه الحبُّ الأعظم للرب هو برهان الإيمان في القلب. تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَالَّذِينَ آمَنُوا أشدّ حُبًّا لِلَّهِ} صدق الله العظيم [البقرة:165].

ولا نخرج عن الموضوع ولكن الرسل لم يعلموا بحال ما في نفس الله كمثل المسيح عيسى ابن مريم قال:
{تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ} صدق الله العظيم [المائدة:116].

وكذلك ناصر محمد اليماني لا علم لي بما في نفس ربي إلا بما علمني ربي في محكم كتابه، وقد أخبرتكم بحال ما في نفس ربي بالحقّ فمن ذا الذي ينكر فتوى الله بالحسرة في نفسه على عباده في قول الله تعالى:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].

وهنا يتوقف قومٌ يحبّهم ويحبّونه بصدور هذه الفتوى عن المهديّ المنتظَر بالبيان الحقّ للذِّكر التي لم يحط بها أنبياءه ورسله، من ثم قال قوم يحبهم ويحبونه: "فما الفائدة من جنة النعيم والحور العين وأحبّ حبيب إلى أنفسنا ربّ العالمين متحسر وحزين؟". ثم جأروا وقالوا: "رباه لا تظلمنا فبعزتك وجلالك لن نرضى حتى ترضى، فكيف نكون سعداء في جنة النعيم والحور العين والقصور وأنهار العسل والخمر واللبن وقد علمنا أن حبيبنا ليس بسعيدٍ مثلنا بل متحسّر وحزين على عباده الذين ظلموا أنفسهم؟". ثم يقول أحدهم: "فما ذنبي يا إلهي حتى أكون تعيساً وحزيناً إلا إني أحبك حباً شديداً، فكيف أكون سعيداً ومسروراً ما لم يكن من أحببت سعيداً مسروراً؟ ولكني علِمتُ مما علَّمني المهديّ المنتظَر أنك حزينٌ ومتحسرٌ في نفسك على عبادك منذ آلاف السنين الليل والنهار ولو كنت تنام يا إلهي أو تسهو أو تنسى لكان الأمر أهون في نفسك، ولكنك الحي القيوم لا تأخذه سنة ولا نوم، إنا لله وإنا إليه لراجعون".

يا حسرتي من حسرة ربي ويا حزني من حزن ربي ويا أسفي من أسف ربي، ورجوت من ربي بحق لا إله إلا هو أن لا يجيب دعوتي على الأمّة إن نفد صبري يوماً ما ولن ينفد بإذن الله حتى لو استمرت دعوتي ألف ضعف عمر الحياة الدنيا وتعمرت ألف ضعف الحياة الدنيا فسوف أصبر وأصابر وأرابط حتى يحقق لي الله هدفي المنشود ربّ الوجود ووعده الحقّ وهو أرحم الراحمين.

ويا عباد الله.. يا أحباب الله.. يا قوم يحبهم ويحبونه أستحلفكم بالله أن لا تدعوا على المسلمين ولا على أحد من الكافرين الذين لا يعلمون بالحقّ من ربهم، كون الله إن أجاب دعاءكم فأهلكهم فسوف تزيدون الحسرة في نفس الله أرحم الراحمين، وإني أقسم بالله العظيم أنّ الله هو حقاً أرحم الراحمين، فمن ذا الذي هو أرحم من الله أرحم الراحمين؟ فليتصور أحدكم لو أنّ ابنه عصاه ولو حتى قام بضربه ومن ثم أهلك الله ولده فاطّلع الوالد على ولده فرآه يصطرخ في نار جهنم من عذاب الحريق، فتصور أيها الوالد عظيم حسرتك في نفسك على ولدك فلن يبقى من الغيظ والغضب عليه شيء في نفسك كونه قد ذهب غيظك بسبب ما رأيت ما حدث له، ومن ثم حلت الحسرة في نفسك على ولدك وأنت تراه يصطرخ في نار جهنم صراخاً شديداً يقطع من قلبك ويزلزل جوارحك وشعرت بحسرة شديدة على ولدك فلذة كبدك الذي يصطرخ أمام عينيك في نار الحريق، ومن ثم نقول لك: أيها الوالد الرحيم وأيتها الأم الأرحم قد علمتم بعظيم حسرتكم في أنفسكم على وليدكم فما بالكم بمن هو أشدّ حسرةً منكم عليه الله أرحم الراحمين؟ ولكن ولدكم يائس من رحمة ربه، فلتقل الأم: "اللهم إنك أرحم بولدي مني ووعدك الحقّ وأنت أرحم الراحمين، اللهم أغفر لولدي ولجميع أموات المسلمين برحمتك يا أرحم الراحمين". فيجيبكم الله: "ما دمتم أقررتم وأيقنتكم بصفة الرحمة في نفسه أنه حقاً أرحم الراحمين فلا تلهكم رحمتكم عن التفكر في حال من هو أرحم بعباده منكم، الله أرحم الراحمين".. فهل أنتم موقنون؟ فشدوا أزر المهديّ المنتظَر لهدى الناس أجمعين الأحياء منهم والأموات المبعوثين من الكافرين حتى يجعل الله الناس أمّةً واحدةً على صراطٍ مستقيمٍ.

ولسوف يصدر منى بيانٌ نبين فيه كيف استطاع الشيطان وأولياءه أن يصدوا الأمم عن الصراط المستقيم من البداية إلى النهاية، حتى يتبين للعالمين كافة مكرُ الشيطان ليحذروا مكرهم ويفشل الشيطان وخططه أجمعين من بعد بعث المهديّ المنتظَر خليفة الله الأكبر خصم الشيطان الأكبر وإني له لبالمرصاد بإذن الله الواحد الأحد سوف أنقذ الأمم من فتنة المسيح الكذاب، فتنة الأحياء والأموات المبعوثين الذي يريد أن يفتنكم أجمعين إلا ما سبق إنقاذه من قبل الرسل، وما أُنقذ إلا رهط قليل. وأكثر الناس أعرضوا عن اتباع رسل ربهم وآمن بالرسل قليل، ولكن للأسف أن القليل كذلك لا يؤمن أكثرهم بالله إلا وهم مشركون، بسبب المبالغة في رسل الله إليهم من بعد موتهم فتشرك الأجيال المؤمنة بالله بسبب المبالغة في عباد الله المكرمين ولم ينجُ من الشرك إلا الذين آمنوا في عهد الرسل كونهم لم يكونوا يسمحوا لهم أن يشركوا بالله بسبب المبالغة فيهم بغير الحق فسرعان ما ينهونهم عن ذلك ويحذرونهم كما يحذر المهديّ المنتظَر الأنصار من المبالغة فيه بغير الحق مهما كرَّمه الله، فسوف يظلّ عبداً ويموت عبداً ويبعث عبداً لا يغني عنكم من الله المعبود شيء. وكذلك أنبياء الله يحذرون حتى أبناءهم أن لا يعتقدوا أنهم يغنون عنهم من الله شيء، فعليهم بالله هو أرحم بهم من آباءهم. ولذلك قال محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم:
[يا فاطمة بنت محمد أنقذي نفسك من النار، لا أُغني عنكِ من الله شيئًا]. صدق عليه الصلاة والسلام فهو يعلم أنه لا يغني عن أرحامه شيئاً. تصديقاً لقول الله تعالى: {لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ} صدق الله العظيم [الممتحنة:3]، ولذلك قال محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم لابنته فاطمة [يا فاطمة بنت محمد أنقذي نفسك من النار، لا أُغني عنكِ من الله شيئًا]. صدق عليه الصلاة والسلام.

ويا عباد الله إني الإمام المهديّ أدعوكم إلى الله أرحم الراحمين فلمَ تلتمسون الرحمة ممن هم دونه ليشفعوا لكم بين يدي أرحم الراحمين؟ فقد كفرتم بهذه بسبب عقيدة الشفاعة بصفة الله في نفسه أنه أرحم الراحمين، ويا ويلكم ما أعظم هذا الكفر بالله أرحم الراحمين، ولن تجدوا لكم من دون الله وليا ولا نصيراً.

ويا ضياء يا من يسعى للصدِّ عن عبادة الله والتنافس في حبّ الله وقربه ويريد أن يعتقد الناس بشفاعة العبيد بين يدي الربّ المعبود، فبرغم غضبي منك العظيم ولكني لن أدعو عليك فعسى الله أن يهديك إلى سواء السبيل إن كنت لا تعلم الحق من ربك أو أن بك مسّ شيطان رجيم يريد أن يصد الناس عن طريقك وأنت لا تعلم.

وأقسم لك بربّ العالمين رب السماوات والأرض وما بينهما ورب العرش العظيم أن طريقة صدِّك هي نفس طريقة صدِّ الشيطان الرجيم عن الصراط المستقيم إلى صراط العزيز الحميد، وذلك ما جعلنا نحكم عليك أنك من شياطين البشر الذين يصدون عن اتباع صراط العزيز الحميد. تصديقاً لقسم الشيطان الرجيم الأكبر:
{قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَ‌اطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿١٦﴾ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَ‌هُمْ شَاكِرِ‌ينَ ﴿١٧﴾} [الأعراف]، كما يفعل ضياء الذي يدعو إلى عدم تنافس المؤمنين إلى ربهم وإلى تعظيم أنبياء الله والمبالغة فيهم بغير الحق حتى يحصر التنافس إلى الله لهم من دون الصالحين، ثم يجعل الناس يعتقدون بشفاعتهم يوم الدين فذلك ما يبغيه ضياء.

ومن ذا الذي أغلق موضوع الحوار بغير إذن من المهديّ المنتظَر يا أعضاء طاقم الإدارة؟ فلا تعودوا لمثل ذلك حتى يصدر الأمر من المهديّ صاحب الدعوة للحوار! وأعلم إنّ الذي فعل ذلك من شدة غضبه ومقته لضياء، ولكني أقول لك يا حبيبي في الله ألم تكن من قبل أن يهديك الله كمثل ضياء تعتقد بشفاعة العبيد بين يدي الربّ المعبود؟ فصبراً على الناس حتى يهديهم الله كما هداك، وما أجمل الصبر من أجل الله وما أجمل كظم الغيظ من أجل الله، فيزيدكم الله بحبه وقربه. تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين} صدق الله العظيم [آل عمران:134].

اللهم إنّي أشهدك وكفى بالله شهيدا أني قد عفوت عمّن شتمني أو آذاني في هذه الحياة فاعفُ عنهم من أجل عبدك. ووعدك الحق وأنت أرحم الراحمين .

وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
إمام الرحمة من الله للعالمين؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
ــــــــــــــــــــــ